منیرالدین بیروتی، داستان‌نویس و برنده دو دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری، با تاکید بر لزوم رجوع داستان‌نویسان به قرآن، گفت: رجوع من به قرآن از همان زمانی شروع شد که با گلشیری آشنا شدم؛ این مسئله به نوعی از دغدغه‌های او نیز بود.
بیروتی: رجوع به قرآن از دغدغه‌های گلشیری هم بود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، سومین جلسه از سلسله نشست‌های «فانوسِ داستان‌نویس» با حضور منیرالدین بیروتی، داستان‌نویس و منتقد ادبی در مدرسه اسلامی هنر در قم برگزار شد.

بیروتی که آثار داستانی متعددی را در سال‌های گذشته منتشر کرده و موفق به کسب جایزه ادبی هوشنگ گلشیری در دو دوره نیز شده است، در این جلسه به تبیین «ضرورت رجوع داستان‌نویس به قرآن» پرداخت.

وی در آغاز صحبت‌هایش با اشاره به رجوع خود وی به قرآن در مقام یک داستان‌نویس، گفت: رجوع من به قرآن از همان زمانی شروع شد که با هوشنگ گلشیری آشنا شدم و به نوعی این مسئله از دغدغه‌های گلشیری نیز بود.

این داستان‌نویس با بیان اینکه گام نخست در تبیین این موضوع مشخص‌کردن مراد ما از ادبیات و سپس روشن کردن مفهوم ادبیات داستانی است، اضافه کرد: تعریف من از ادبیات «زیبا دیدن» است؛ ادبیات ابزار کشف زیبایی‌های زندگی است. از قضا این نوع از زیبا جلوه‌دادن ریشه در سنت‌های دینی مختلف تاریخ دارد.

وی گفت: متولیان ترویج امر دینی اهتمام به زیبا نشان‌ دادن احکام و معارف دینی خود دارند. انسان برای ادامه حیات به درک این زیبایی نیازمند است؛ پس ناگزیریم از ادبیات. پوچیِ دامنگیر این روزهای ادبیات، ریشه در غفلت از این وجه زیبایی‌شناسانه است.

نویسنده مجموعه داستان‌های «تک خشت» در بخش دیگری از سخنانش به انواع روایت پرداخت و گفت: ما دو نوع روایت داریم. روایت گفتاری و روایت نوشتاری. برای مثال وجه غالب ادبیات کلاسیک ما گفتاری است. آن چیزی که در روایت گفتاری مهم است، مفاهیم و پندهاست؛ گوینده و راوی مهم نیست، بلکه محتوا مهم است. اما در روایت نوشتاری، ما در پی کشف جهان راوی هستیم و راوی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

وی تصریح کرد: نویسنده در روایت نوشتاری در پی پند و اندرز دادن نیست، بلکه از جهان کنونی خسته شده است و در پی ایجاد جهان روایی خود است و مخاطب را نیز به تجربه این جهان دعوت می‌کند. ادبیات کلاسیک ما در این زمینه به شدت فقیر است.

بیروتی به رمان «دن‌کیشوت» اشاره کرد و آن را سرآغاز داستان‌نویسی نوین و نفی سراسری سنت‌های جامعه سنتی وصف کرد و گفت: ما اما همچنان درگیر گفتار هستیم. تا زمانی که ما ندانیم از ادبیات چه می‌خواهیم، هرگونه برخورد با ادبیات اعم از خواندن و نوشتن، فعالیتی بیهوده خواهد بود. اگر از این ضرورت‌ها غافل باشیم، لاجرم همواره در زنجیر تکنیک‌ها باقی خواهیم ماند. گلشیری اواخر عمرش به این ضرورت‌ها پی برده بود.

نویسنده رمان «ماهو» ادامه داد: تا اینجا مشخص شد که ستون داستان، روایت است. اما خود روایت چیست؟ روایت شیوه جستجوی حقیقت است. ما در هر داستانی که می‌نویسیم، دنبال چیزی هستیم؛ شیوه جستجوی آن چیز، برسازنده روایت ما خواهد بود و مخاطب به‌وسیله مواجهه با روایت ما، به سوی کشف حقیقتی خواهد رفت. همه‌ی هدف داستان‌نویس این است که جهان را قابل تحمل‌تر کند، نه آنکه زشت‌تر نشانش دهد.

این منتقد ادبی و مدرس داستان نویسی به ضرورت رجوع به قرآن برای داستان‌نویس پرداخت و توضیح داد: زمانی که فردی همچون «نورتروپ فرای» تمام سنت ادبی، اروپا را محصول زیست با کتاب مقدس می‌داند و نویسندگان بزرگ غربی همچون فاکنر همواره خود را مدیون کتاب مقدس می‌داند، باید از خود پرسید که کتاب مقدس برای یک داستان‌نویس چه ارمغانی دارد که چنین سنت‌های ادبی از دل آن بیرون آمده است.

وی اضافه کرد: همین حالت در ادبیات کلاسیک ما اتفاق افتاده است؛ جایی که ستون اصلی بسیاری از آثار فاخر ما همچون مثنوی، تذکره‌الاولیاء، رساله قشیریه و کتب دیگر قرآن کریم بوده است.

بیروتی تاکید کرد: اگر امروز بخواهیم صرفا از بعد تکنیک‌یابی به متن قرآن رجوع کنیم، چیز دندان‌گیری نصیبمان نخواهد شد. شاید علتی که سبب رجوع داستان‌نویسان غربی به کتاب مقدس بود، درک جاودانگی مفاهیم کتاب مقدس بود.

وی تصریح کرد: هر نویسنده‌ای در پی بیان چیزی است که ماندگار و جاودانه باشد و از آنجا که ماندگارترین سنت‌های بشری را باید در کتاب‌های مقدس یافت، پس نویسنده نیز با رجوع به کتاب مقدس در پی کشف راز جاودانگی است. برای مثال جیمز جویس در «چهره مرد هنرمند در جوانی» و «اولیس» بارها و بارها از عبارت‌های کتاب مقدس بهره می‌برد.

بیروتی رجوع به قرآن برای نویسنده امروز را بسیار ضروری ارزیابی کرد و گفت: رجوع به قرآن برای نویسنده امروز ضروری است؛ اما نه با آن رویکردی که نویسندگان غربی به کتب مقدس خود رجوع می‌کردند. ما ابتدا باید بدانیم از کتاب مقدس خود چه می‌خواهیم و جامعه ما امروز نیازمند چه چیزی است. البته گفته شد که گام مقدماتی این است که از داستان چه می‌خواهیم، سپس با کشف این مسئله باید دید کتاب مقدس چگونه می‌تواند آن خواسته ما از داستان را برآورده سازد.

وی افزود: این مسئله چنان برای داستان‌نویسان غرب جدی بود که بی‌دینان نیز برای گره‌ گشودن از دردهای خود مراجعه مداوم به کتب مقدس داشتند، اما ما امروز به بهانه‌های واهی خود را از این منبع شگفت‌انگیز محروم کرده‌ایم.

نویسنده رمان «چهار درد» در پایان یادآور شد: کتب مقدس سرچشمه‌هایی هستند که زندگی از آنها می‌تراود و هر انسانی برای زیباتر زیستن و زیباتر نمایاندن جهان نیازمند گفت‌وگویی مداوم با متون مقدس است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + سیزده =