مرتضی کربلاییلو، نویسنده و منتقد ادبی در نشستی با موضوع «بررسی تشدید تضاد در داستانهای قرآن کریم» در قم، گفت: جایگاه دراماتورژی در داستان، بهسبب ویژگی میانجیگیریاش، ممکن است دچار بحران شود.
کربلاییلو: جایگاه دراماتورژی در داستان یک جایگاه میانجیگر است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، «مرتضی کربلاییلو» نویسنده و منتقد ادبی در یکی دیگر از نشستهای «فانوسِ داستاننویس» در مدرسه اسلامی هنر قم که با موضوع «بررسی تشدید تضاد در داستانهای قرآن کریم» برگزار شد، جایگاه دراماتورژی را بین نویسنده و متن و اجرا یک جایگاه میانجی معرفی کرد و گفت: هر جایگاه یا واسطهای بهسبب ویژگی میانجیگری از طرف متن نویسنده یا از سوی کارگران، ممکن است دچار بحران شود، از این جهت سخن گفتن در مورد میانجی موضوع را حساس میکند. باید بهنوعی برخورد کنیم که نقش کارگردان و نویسنده حفظ شود.
کربلاییلو برای شکلگیری بحث مورد نظرش به دو محور طولی و عرضی اشاره کرد و افزود: اگر ما دو محور طولی و عرضی را که بیپایان و بیکران هستند، در نظر بگیریم، برای تشکیل درام لازم است در حد وسط محورها قرار بگیریم تا یک درام شگل بگیرد.
وی درباره مفهوم درام تصریح کرد: یک مفهوم مهم در مورد درام، تضاد است. درام وقتی ساخته میشود که حداقل در داستان دو نیرو داشته باشیم که در تضاد با هم باشند و در نهایت یکی از این نیروها که عبارت باشد از قهرمان، از این تضاد به رستگاری یا عاقبت تراژیک برسد.
نویسنده رمان «جمجمهات را قرض بده برادر» اضافه کرد: به نظرم کسی که با این مساله مواجه میشود و در صدد پیدا کردن راه حل است، شخص دراماتورژ است. این شخص باید حواسش به دو محور طولی و عرضی باشد.
کربلاییلو گفت: در ادبیات دینی با این مبنا که توجهی به قصهای از متون مقدس وجود دارد، غلبه با محور طولی است. یعنی میخواهد حضور خدا و فرشتگان را نشان دهد. در این نگاه شخصیتپردازیها و تضادهایی که باید در محور عرضی شکل بگیرد، به نفع موجودات طولی کمرنگ میشود.
وی به عنوان نمونه به غزوات پیامبر اسلام (ص) اشاره کرد و یادآور شد: اگر تاریخ را بررسی کنیم، میبینیم غزوات پیامبر (ص) با منطق عثمانیها بر محور عرضی محقق میشود اما یک عده از متفکران، مورخین و متکلمین هستند که معتقدند پیغمبر در غزوات واکنش دفاعی داشته است و هرگز وارد جنگ نشده است. این نوع نگاه بر محور طولی شکل میگیرد و پیروزیهای پیامبر را نصرت الهی تفسیر میکنند.
نویسنده مجموعه داستان «زنی با چکمه ساق بلند سبز» حضور نیروهای طولی را حتی برای شخص پیامبر (ص) بدون قطعیت دانست و ادامه داد: از امیرالمومنین نقل شده است که در شب جنگ بدر همه خوابیدیم الا پیامبر که تا صبح نماز خواند چراکه نیروهای طولی هیچ وقت قطعیت را برای کسی که به او وعده داده شده است به همراه نمیآورند. نیروهای محور طولی همیشه عدم تعینشان حفظ میشود.
وی بیان کرد: به وسط آمدن محور طولی در اتفاقات به معنای پایین آمدن تنش در محور عرضی نیست بلکه به معنای افزودن بر این تنش است چراکه هر چه در محور طولی بالاتر برویم، عدم تعین شدیدتر میشود.
این منتقد ادبی در پاسخ به این سوال که بحث محورهای طولی و عرضی و نقش دراماتورژ در برقرار کردن تعادل محورها صرفا در خصوص داستانهای متون دینی است یا خیر، گفت: بحث محورهای طولی و عرضی در هر درامی مطرح است اما در محور طولی درام غیردینی به جای نصرت الهی و معنای ماورء الطبیعه یک مفهوم کلی قرار میگیرد.
نویسنده رمان «خیالات» ادامه داد: در این مورد دراماتورژ باید حواسش به یک مفهوم باشد و مدام به کارگردان یادآوری کند که میخواهیم فلان مفهوم را که در متن قرار دارد، اجرا کنیم.
مهمان نشست «فانوسِ داستاننویس» در پایان به عنوان جمع بندی سخنانش گفت: دراماتورژ ابتدا باید محور عرضی را مطالعه کند، جزییات را در بیاورد، نقاط تنشزا را شناسایی کند و نسخه اول داستان را شکل دهد، بعد به سراغ محور طولی برود تا با ایجاد گسستهایی، بستر عرضی را بشکند؛ اما متاسفانه بیشتر اوقات این اتفاق رخ نمیدهد و نویسنده از محور طولی کارش را شروع میکند.