آیتالله سید احمد مددی، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:
احمد بن حنبل هم ابتدا آوازهخوان بود/ نمایش آلات موسیقی مثل سایر تصرفات در آلات موسیقی، حرام است
لید: علمای شیعه و اهلسنت سه تا عنوان برای موسیقی گذاشتهاند: یکی اینکه خود غنا، حرام است؛ و دوم اینکه خریدوفروش آلات موسیقی حرام است؛ و عنوان سوم اینکه جاریه یا کنیزکانی که کارشان آوازخوانی و رقاصی است، آن هم حرام است. در قدیم مرسوم بود که کنیزی که مثلاً قیمتش صد درهم بود، اگر مغنیه بود، یعنی آوازخوانو رقاصه بود، یکدفعه قیمتش مثلاً میشد دو هزار درهم. در تاریخ نقل شده که کنیزان مغنیه تا چهارصدهزار درهم هم خریدوفروش میشدهاند. بههرحال در مورد موسیقی، همین سه عنوان در منابع فقهی ما و اهلسنت بیان شده که هر سه هم حرام است.
اشاره: آیتالله سید احمد مددی، به فحص فراوان و تتبع کمنظیر شهره است. شاید بتوان گفت پس از آیتالله شبیریزنجانی، حوزه علمیه قم، کمتر فقیهی را به تتبع و مطالعه استاد مددی به خود دیده است. با او پیرامون حکم فقهی نمایش آلات موسیقی گفتگو کردیم. وی معتقد است اگر روایاتی که بیانگر لزوم امحای آلات موسیقی است را بپذیریم، طبعاً نمایش آنها نیز مانند سایر تصرفاتی که برایشان متصور است، حرام خواهد بود. مشروح گفتگوی جذاب و پرنکتۀ فقه هنر با این استاد برجسته درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، از نگاه شما میگذرد:
فقه هنر: دلیل بر حرمت نمایش آلات موسیقی چیست؟
مددی: اصولاً نمایش آلات موسیقی حرمت ندارد. این یک بحثی بود که در تشکیلات صداوسیما مطرح شده بود که وقتی بعضی از موسیقیها را پخش میکردند آلات موسیقی را نشان نمیدادند؛ بهخاطر رعایت حال متدینین جامعه که به نمایش گذاشتن آن حمل به عادیسازی نشود. البته خیلی از موسیقیها را اصولاً پخش نمیکردند و فقط آنهایی را که اجازه پخش دریافت میکردند بدون نمایش آلات موسیقی پخش میکردند. روایت معروفهای است که هم در منابع اهلسنت ذکر شده و هم در منابع شیعه آمده است که از نظر ما سندش معتبر است. از عجائب این روایت این است که متن آن، هم در نقل اهلسنت و هم در نقل اهلتشیع، یکی است؛ یعنی بدون تفاوت متنی، از هر رو طریق روایت شده است. آن روایت این است که ابوامامه باهلی نقل میکند که پیامبر (ص) فرمود: «إنّ الله بعثنی رحمة للعالمین، ولأمحق المعازف والمزامیر»: پیامبر فرمود: خداوند مرا بر انگیخت تا رحمت برای عالمین باشم و مغازف و مزامیر را ریشهکن کنم. مَحَقَ در لغت عرب به معنای ریشهکنکردن است؛ یعنی همه آلات موسیقی را جمع کنید و آتش بزنید، باز خاکسترش میماند. پیامبر میفرماید: من اصولاً مبعوث شدم تا ریشه این را از جامعه بکنم. لذا بحث صرفاً نمایش دادن یا ندادن آلات موسیقی نیست؛ بلکه بحث بر سر این است که نگهداشتن و خریدوفروش و بهکاربستن و انواع تصرفاتی که این آلات میشود مشکل دارد و حرام است. این روایت کلیه تصرفات در آلات موسیقی را حرام اعلام میکند. نمایش، نکتهای خاصی ندارد که متمایز از سایر تصرفات شود. سابق نیز که در مجالس خلفا و امراء بود و عدهای زنان و مردان میخواندند، همگی مصداق فعل حرام بود. الآن هم همینگونه است.
علمای شیعه و اهلسنت سه تا عنوان برای موسیقی گذاشتهاند: یکی اینکه خود غنا، حرام است؛ و دوم اینکه خریدوفروش آلات موسیقی حرام است؛ و عنوان سوم اینکه جاریه یا کنیزکانی که کارشان آوازخوانی و رقاصی است، آن هم حرام است. در قدیم مرسوم بود که کنیزی که مثلاً قیمتش صد درهم بود، اگر مغنیه بود، یعنی آوازخوانو رقاصه بود، یکدفعه قیمتش مثلاً میشد دو هزار درهم. در تاریخ نقل شده که کنیزان مغنیه تا چهارصدهزار درهم هم خریدوفروش میشدهاند. بههرحال در مورد موسیقی، همین سه عنوان در منابع فقهی ما و اهلسنت بیان شده که هر سه هم حرام است.
فقه هنر: آیا در حکم عدم جواز نمایش آلات موسیقی، تفاوتی بین آلات موسیقی سنتی با موسیقیهای دیگر نظیر پاپ، راک، جَز و… وجود دارد؟
مددی: بین آلات مخصوص موسیقی و آلات مشترک، فرق و تفاوت است. مثلاً یک سری طبلها هستند که مخصوص موسیقیاند و یک سری هم طبلهایی هستند که بیشتر برای استفادههای نظامی و میدانهای جنگ کاربرد دارند یا برخی طبلهایی هستند مثل سنج که برای مجالس عزاداری و تعزیهخوانی و امثال آن استفاده میشوند. آنهایی که کاربردهای غیر موسیقی دارند حکمشان فرق میکنند اما ابزار و آلات مخصوص موسیقی، جدید و قدیمشان هیچ تفاوتی ندارند؛ همینکه عنوان آلات موسیقی بر آنها صدق کرد، مشمول حکم حرمت میشوند.
فقه هنر: آیا حکم به حرمت یا مرجوحیت نمایش آلات موسیقی، لازمه قول به حرمت یا مرجوحیت ترویج موسیقی است یا آنکه ارتباطی با آن ندارد؟
مددی: طبیعتاً همینگونه است. اصلاً در خود قرآن کریم یکی مسائلی که روی آن تأکید شده این است که انسان بخواهد عمل زشت در جامعه شیوع پیدا کند: انّ الذّین یحبون ان تشیع الفاحشه: کسانی که دوست میدارند در جامعه اعمال زشت و ناروا رایج شوند (خیلی عنوان عجیبی است، یعنی همین مقدار که انسان بخواهد کار زشت در جامعه شیاع پیدا کند خودِ این حرام است)؛ لذا خیلی از بزرگان وقتی در مجلس درسشان ناگزیر بودند که در مورد شراب سخن بگویند، خیلی راحت و عادی نمیگفتند اگر کسی شراب بخورد حکمش این است؛ بلکه میگفتند نعوذبالله نعوذبالله نغوذ بالله اگر انسانی پیدا شود که شراب بخورد فلان میشود حکمش؛ یعنی قبل از اینکه اسم شراب را ببرد چندین بار استغفار میجست و به گونهای این عمل را در نحوه بیان خویش قبیح میشمرد که افراد با شنیدن اسم آن برایشان عادی نشود تا قبحش از بین برود؛ یعنی کاری میکرد که حتی تصور لفظش در ذهن نیز به سادگی نیاید.
این آیه خیلی عجیب است. نه اینکه کسی عمل زشت را مرتکب شود؛ بلکه همین مقدار که راضی شود کار زشتی انجام شود، عقوبتش سنگین است؛ لذا از باب اینکه ترویج موسیقی نشود هم میتوان به آن توجه کرد، هرچند که حرمتش به این مسئله مرتبط نیست؛ بلکه حرمت موسیقی مستند به احادیث است. هم در میان اهلتشیع و هم در میان اهلتسنن. هرچند که در سدههای اول و دوم، متأسفانه در میان جامعه اسلامی، خصوصاً در مدینه شیوع خیلی زیادی پیدا کرده بود تا جایی که از دیگر بلاد و شهرها به مدینه میآمدند تا آوازهخوان ببرند. البته در سده سوم به بعد بهتدریج این مسئله مرتفع شد. این مسئله تا جایی مرسوم شده بود که در احوالات امام احمد بن حنبل امام حنابله در قابوس الرجال آمده است که ایشان هم در ابتدا آوازخوان بود.