استاد و پژوهشگر حقوق مالکیت فکری، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:

برخلاف حق اختراع، نوپدید نبودنِ اثر، مانع اعطای مالکیت معنوی به آن نیست

 

لید: مالکیت معنوی در آثار هنری به معنای آن است که شخصی که اثر هنری را خلق می‌کند حق دارد اثر با عنوان او منتشر شود. اگر جایزه‌ای به اثر او تعلق بگیرد مالک آن جایزه خالق اثر ادبی است و شخصی دیگر حق نخواهد داشت که این اثر را به نام خود منتشر کند یا این حق را از پدیدآورنده اثر سلب کند.

اشاره: حجت‌الاسلام‌ دکتر سید محسن قائمی‌خرق، سال‌هاست که در زمینه مباحث حقوق خصوصی به‌خصوص حقوق مرتبط با هنر، به تدریس و پژوهش می‌پردازد. با او پیرامون بایسته‌ها و چالش‌های مالکیت معنوی در هنرهای نمایشی و ادبی گفتگو کردیم. وی معتقد است برای رشد ایده‌های هنری، حتماً لازم است آزادی افراد در استفاده از اموال هنری کاهش یابد؛ امری که با به‌رسمیت‌شناختن و جدی‌گرفتن مالکیت معنوی به سامان می‌رسد. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه هنر، با این پژوهشگر و نویسنده حقوق مالکیت فکری، در پی می‌آید:

 

فقه هنر: آیا انسان مالک ایده و فکر خود است و دیگری حق استفاده بدون اجازه از آن را ندارد؟ دلیل فقهی این امر چیست؟

قائمی‌خرق: مالکیت معنوی (Intellectual Property)، تراوش‌های ذهنی و ابتکارات انسان است که علاوه بر جنبه معنوی آن دارای ارزش اقتصادی نیز هست. به‌عنوان‌مثال، وقتی شخصی کتابی را تألیف می‌نماید، این کتاب علاوه بر حق مالی که برای مؤلف به وجود می‌آورد جنبه معنوی نیز دارد که ممکن است برای این شخص، بسی باارزش­تر از جنبه مادی اثر باشد. البته مالکیت معنوی صرفاً جنبه اعتباری و معنوی دارد و به مالک آن، امکاناتی برای حفاظت از مالکیت خود می‌دهد. قسیم مالکیت معنوی، حقوق مادی است که شامل اعطای بهره‌برداری مالی و منافع تجاری حاصل از مالکیت فکری و در نتیجه اعطای درآمدهای حاصل به مالک مادی، که شخص حقیقی یا حقوقی است، می‌شود. حقوق معنوی به‌هیچ‌عنوان قابل واگذاری نیست؛ اما حقوق مادی قابل خریدوفروش است.

تفاوت این نوع مالکیت با مالکیت کلاسیک، در آن است که موضوع آن، یک اثر فکری و تراوش‌های ذهنی انسان است و نه یک پدیده معین مادی. در واقع، مالکیت فکری، ماهیتی مرکب از حقوق مالی و حقوق غیرمالی و مربوط به شخصیت انسان دارد. مهم‌ترین تفاوت حقوق مالکیت فکری با مالکیت سنتی، در غیرمادی بودن (intangible) موضوع مالکیت فکری است. به هر وجه، مالکیت معنوی، حقوق متعددی را برای دارنده اثر هنری در پی خواهد داشت که از آن جمله است: حق افشا و انتشار اثر، حق رعایت نام، حق رعایت حرمت اثر که خود شامل حق تکمیل اثر هنری، حق اصلاح و نیز ازبین‌بردن اثر هنری و نیز حق پشیمانی و بازستانی اثر یا به تعبیری حق بر فراموش شدن.

فقه هنر: آیا گزاره‌های فقهی و حقوقی مالکیت معنوی آثار هنری، امکانی را هم برای «توارد خاطرین» و همسانی دو اثر، بدون کپی‌برداری یکی از دیگری قرار می‌دهند؟

قائمی‌خرق: مالکیت معنوی در یک تقسیم­بندی کلی، به دو بخش «مالکیت‌های ادبی و هنری» و «مالکیت‌های صنعتی» تقسیم می­شود. معنای قسم نخست آن است که شخصی که اثری هنری را خلق می‌کند حق دارد اثر با عنوان او منتشر شود و اگر جایزه‌ای به اثر او تعلق بگیرد مالک آن جایزه خالق اثر ادبی است؛ در نتیجه، شخص دیگری حق نخواهد داشت که این اثر را به نام خود منتشر کند یا این حق را از پدیدآورنده اثر سلب کند.

مطابق ماده ۲ قانون حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، آثاری که نتیجة فکر و ایده و ابتکار افراد باشند، تحت حمایت این قانون قرار خواهند گرفت که از جمله این آثار، نقاشی، موسیقی، فیلم، عکس، حتی طرح‌های گرافیکی و سایر آثار هنری است. البته حمایت از مالکیت معنویِ آثار هنری، مشروط به شرایطی است که آن را از مالکیت سنتی و نیز سایر انواع مالکیت معنوی متمایز می­سازد؛ از جمله آنکه، اصیل به معنای نو بودن و ابتکاری بودن باید باشد (و نه کپی شده از اثری دیگر). البته برخی آثار غیرهنری مانند ترجمه‌های آثار دیگر یا اقتباس‌هایی که از این آثار به وجود می‌آیند (مانند تلخیص یک اثر)، مورد حمایت مالکیت معنوی خواهد بود؛ اما در آثار هنری، اثر لزوماً بایستی اصیل باشد. البته اصالت، یک مفهوم حداقلی است؛ به این معنا که وجود این اصالت، نیازمند وجوه برجسته تمایز نسبت به آثار مشابه نیست.  ممکن است در یک واقعه تاریخی، چندین اثر ادبی یا هنری ایجاد شود، یا بر اساس یک داستان، چندین اثر ادبی یا فیلم سینمایی ساخته شود و همه آن آثار مورد حمایت حقوق مؤلف قرار گیرد. برخلاف شرط حمایت از اختراعات، نو نبودن اثر هنری ایجاد شده، هیچ تأثیری در اعطای حقوق مؤلف به آن اثر ندارد.

همچنین شرط دیگر، آن است که هنر در اشکال گوناگون به طور مادی و فیزیکی بیان شده باشد؛ بنابراین، ایده هنری تا زمانی که به منصه ظهور نرسیده باشد، قابل حمایت نیست؛ ولی برای حمایت شدن، لازم نیست که حتماً در یک مرجع خاص به ثبت برسد و از تاریخ ایجاد توسط پدیدآورنده، مورد حمایت کپی‌رایت قرار خواهند گرفت؛ این در حالی است که طرح‌های صنعتی و برندها و اختراعات برای برخورداری از این حق، بایستی در یک مرجع خاص ثبت شوند.

فقه هنر: آنچه موجب سلب مالکیت معنوی یک فرد نسبت به اثر نمایشی یا ادبی می‌شود، صرفاً کپی کامل است یا کپی یک یا چند بخش و یا حتی الهام گرفتن از آن اثر در تولید یک اثر دیگر؟

قائمی‌خرق: از حیث اصول کلی و حق‌های مورد حمایت، تفاوتی خاص میان این دو دسته به نظر نمی­رسد و در واقع، حمایت از هنرهای تجسمی همانند صنایع‌دستی هنرمندان، از طریق نظام ادبی و هنری و وفق قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان (خاصه بندهای 5، 7 و 19 ماده 2 این قانون) صورت می­پذیرد. به‌عنوان‌مثال، برای حمایت از هر دوی این دسته‌ها، نیازی به ثبت اثر نیست. نکته مهم دیگر، نبود تفاوت میان این دو دسته از حیث اصیل بودن است. گرچه اشتراط اصیل بودن در حوزه هنرهای تجسمی خاصه صنایع‌دستی، مشکلاتی را برای حمایت در پی خواهد داشت؛ از جمله اینکه در صنایع‌دستی، ناتوانی در مشخص کردن مالک و نبود اصالت محض و نیز محدود بودن مدت حق انحصاری، نمی‌تواند ظرفیت‌های قانونی حمایت از صنایع‌دستی را چندان عملیاتی نماید.

فقه هنر: آیا میزان مالکیت معنوی مؤلف نسبت به اثر نمایشی یا ادبی خود، قابل «تحدید» دقیق است؟ مثلاً آیا شیوه ورود به داستان، چینش خاص کلمات، تکیه کلمات، فرم ادبی و… در زمره مقوله «مالکیت معنوی» قرار می‌گیرند؟

قائمی‌خرق: این مسئله عرفی است، اموال فیزیکی  هم گاهی اوقات تحدیدش به تحدید دقّی و عقلی نیست بلکه تابع برداشت عرف است. اما در مورد بخش دوم سؤال، اگر مواردی از قبیل چینش کلمات، تکیه کلمات و فرم‌های ادبی جزو تخصص‌های ادبی باشد ملحق به سؤال پیشین می‌شود و مثل اجزای مال دیگری است که کسی بدون اجازه استفاده می‌کند، و همان حکم تصرف عدوانی مالیکت دیگری را دارد.

فقه هنر: آیا در مالکیت معنوی یک اثر، صرف تقدّم در تولید معتبر است یا تقدم در انتشار یا ثبت رسمی آن اثر؟

قائمی‌خرق: پذیرش مالکیت معنوی مبتنی بر مبانی و اصول متعددی است که از مهم‌ترین آنها، حق بر کرامت انسانی (و به عبارتی، حق السُمعة و الاعتبار) و احترام به عمل انسان است. همچنان که مالیت، امری عرفی بوده که تعیین مصادیق آن، به عرف معتبر واسپاری شده و از مصادیق معاصر آن، مالکیت معنوی است. اما عدم پذیرش این مالکیت و ایستادگی در برابر ادله پذیرش مالکیت معنوی آثار هنری، سبب بر هم ‌خوردن توازن میان حقوق مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان آثار هنری و فاصله گرفتن از توسعه اقتصادی خواهد شد. این کار، توانایی هنرمندان برای کسب درآمد از آثارشان را تضعیف می‌کند و آنها را از مزایای اقتصادی که به‌درستی باید از آثارشان سرازیر شود، محروم می‌سازد. همچنین، توانایی هنرمند برای جذب مشتریان بالقوه، تضمین امنیت، یا دریافت دعوت‌نامه برای نمایشگاه‌ها و همکاری‌ها ممکن است آسیب ببیند. نیز، اعتماد و اطمینان مصرف‌کننده و مخاطب اثر هنری نسبت به دریافت و تماشای اثر اصیل و نو را تحت‌تأثیر و مورد خدشه قرار خواهد داد. باید توجه داشت که حقوق مالکیت فکری برای افزایش ابداع ایده­های بیشتر هنری مورد نیاز است. در واقع مالکیت معنوی، محرکی مالی برای تولید ایده فراهم می­سازد؛ زیرا برای رشد توسعه ایده­ها، لازم است آزادی افراد در استفاده از اموال هنری کاهش یابد. از سویی، عدم پذیرش مالکیت فکری، سبب افزایش اطلاعات و آثار بدون مالک خواهد شد و در نتیجه پیگرد آثار هنری غیرقانونی نیز به دلیل نامعلوم بودن تولیدکننده آن و بار کردن مسئولیت جزایی و مدنی، غیرممکن  خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت + 16 =