برگزاری کنسرت در شهرهای مذهبی؛ از نگاه خطی تا خطایی بزرگتر!
حسین ادبی
لید: گاه یک عمل همچون موسیقی یا کنسرت، فینفسه حرمت شرعی ندارد اما در یک شهر مذهبی میتواند زمینهساز مواردی شود که فقه مدیریت شهری برای آن محدودیت قائل شود؛ مثلاً برگزاری کنسرت زمینهای فراهم کند که هویت شهر تحتالشعاع قرار گیرد و حضور در شهر، بهخاطر حضور در کنسرت باشد و نه توجه به نماد مذهبی؛ یا کنسرت حلال دستمایه و مجوزی برای برگزاری کنسرتهایی شود که شأن و جایگاه شهر مذهبی مخصوصاً شهرهای میزبان حرم امام معصوم را زیر پا میگذارد؛ یا مقدمهای برای برگزاری کنسرتهایی با محتوای دعوت کننده به مادیات و دنیاگرایی باشد.
اشاره: حجتالاسلاموالمسلمین حسین ادبی چَرَمی، زاده 1360 مشهد و دانش آموخته دروس خارج فقه و اصول این حوزه است. او علاوه بر تدریس دروس حوزوی، همواره از دغدغه مندان مباحث اجتماعی و فرهنگی نیز به شمار میآمده است. رئیس مدرسه مجازی عالم آل محمد (ع) در این یادداشت اختصاصی، به واکاوی ابعاد گوناگون برگزاری کنسرت در شهرهای مذهبی پرداخته است. وی معتقد است هم نگاه بسیط و خطی به این مقوله نادرست است و هم عدم ارائه راهکار فقهی متناسب با آن، خطایی بزرگتر به شمار میآید.
برگزاری کنسرتهای موسیقی در نگاه اول، مقولهای منحصر در فقه هنر تلقی میشود. روشن است که موسیقی به دو نوع موسیقی حلال و حرام تقسیم میشود و درصورتیکه موسیقی از نظر نوع نواخت و ابزار آن مشکل شرعی نداشته باشد، مجاز خواهد بود و در غیر این صورت حرام و غیرمجاز است. اما گاه، موضوع از یک مقوله صرف هنری خارج میشود و به یک پدیده اجتماعی تبدیل میشود. در این اینگونه موارد، فقه باید از بُعدی کلانتر به مسئله نظارت کند و بررسی او شبکهای از مسائل بههمپیوسته اجتماعی را در برخواهد گرفت. برگزاری کنسرت در شهرهای مذهبی صرفاً نواخت یک موسیقی نیست، بلکه اولاً برگزاری کنسرت است و این یعنی موسیقی در یک محفل بزرگ اجتماعی برگزار میشود، و ثانیاً این محفل در یک شهر مذهبی که دارای هویت خاص است برگزار میشود؛ بنابراین در مسئلهشناسی، باید این دسته از مسائل را در ساحت فقهالاجتماع مورد بررسی و مداقه قرار داد.
حفظ هویت شهرهای مذهبی به بافت مذهبی آن وابسته است. بافت مذهبی نیز برساختهای از محیط، معماری شهری، آداب و رسوم ویژه شهر، نحوه کنش و واکنش اجتماعی مردم و حضور در مراکز مذهبی آن شهر بهویژه مراکز مذهبی برجسته آن است. با این توصیف، تمام نشانهگذاریهای فرهنگی شهر باید بهسوی تقویت هویت مذهبی شهر جهتدهی شود. نمادها باید طوری طراحی شوند که یادآور فرهنگ مذهبی شهر باشند. توجه به هنرها، معماری، مراسمات، جشنها یا آداب و رسوم ازاینجهت دارای اهمیت خواهند بود که باید همخوان با هویت شهر صورت پذیرند. شهر مذهبی نمیتواند یک شهر توریستی تفریحی باشد ولو اینکه در آن مکانهای تفریحی هم در نظر گرفته شود. همین طور شهر مذهبی نمیتواند نمادی از برگزاری موسیقی و کنسرت باشد ولو اینکه آن کنسرت حلال باشد.
مدیریت شهری در شهرهای مذهبی با دیگر شهرها تفاوت میکند؛ چراکه الزامات و اقتضائات این شهرها با دیگر شهرها متفاوت است. اگر شهر مذهبی را صرفاً از جنبه فرهنگی آن مورد توجه قرار دهیم، در یک مقایسه عرفی میتوان به نتایج مناسبی در زمینه برگزاری یا عدم برگزاری کنسرت در شهرهای مذهبی رسید. نمادهای فرهنگی در همه جای دنیا بر اساس یک قاعده عقلایی مراقبت میشوند. کسی اجازه ندارد نمادهای فرهنگی را تخریب کند، نه از جنبه فیزیکی و نه از جنبه معنوی. در این زمینه حتی مجازاتهایی نیز در قوانین برخی کشورها پیشبینیشده است. در شهرهای دارای نمادهای فرهنگی، برخی از قوانین ویژه وجود دارد که تنها در آن شهرها اجرا میشود. این قوانین شامل شیوه رفت و آمد، شیوه تعامل با افراد و محیط، شیوه غذا خوردن و صحبت کردن، شیوه لباس پوشیدن و ظاهر شدن در انظار عمومی و…. میشود. این موارد، محدودیتها و شکلهایی از رفتار را برای افراد ایجاد میکند که فقط مخصوص خود آنهاست و در دیگر شهرها وجود ندارد. این انحصار و ویژهسازی به دلیل اهمیت حفظ هویت شهر بر پایه نماد فرهنگی آن، قابل توجیه و پذیرش عقلایی است و هیچکس به چنین قانونهایی ایراد نمیگیرد. هرچه میزان اهمیت نماد هویتساز در شهر بیشتر باشد، این قوانین سختگیرانهتر و محدودیتآورتر میشود. حال اگر به شهرهای مذهبی که نماد هویتساز پراهمیتی همچون حرم امام معصوم یا یک مسجد یا… را در خود جای داده، با همین نگاه نظر بیفکنیم، نحوه مدیریت این شهرها میطلبد که قوانین ویژهای برای حفظ هویت مذهبی آن شهرها در نظر گرفته شود. در بسیاری از موارد، از باب قاعده لزوم تعظیم شعائر، باید چارچوبها و قوانینی در شهرهای مذهبی در نظر گرفته شود که نسبت به دیگر شهرها متفاوت است. قوانینی که شعائر شهر مذهبی را برجسته و تقویت کند میتواند محدودکننده یا توسعهدهنده باشد. در مواردی همچون برگزاری کنسرت، توسعه مکانهای تفریحی، توسعه مکانهای تجاری و مواردی ازایندست، قوانین موضوعه از هر دو جنبه قابل وضعاند.
گاه یک عمل همچون موسیقی یا کنسرت، فینفسه حرمت شرعی ندارد اما در یک شهر مذهبی میتواند زمینهساز مواردی شود که فقه مدیریت شهری برای آن محدودیت قائل شود؛ مثلاً برگزاری کنسرت زمینهای فراهم کند که هویت شهر تحتالشعاع قرار گیرد و حضور در شهر، بهخاطر حضور در کنسرت باشد و نه توجه به نماد مذهبی؛ یا کنسرت حلال دستمایه و مجوزی برای برگزاری کنسرتهایی شود که شأن و جایگاه شهر مذهبی مخصوصاً شهرهای میزبان حرم امام معصوم را زیر پا میگذارد؛ یا مقدمهای برای برگزاری کنسرتهایی با محتوای دعوت کننده به مادیات و دنیاگرایی باشد.
در بُعد ایجابی، مدیریت شهری باید موسیقی، هنر، تئاتر و… متناسب با هویت شهر مذهبی را تعریف کند و آن را توسعه دهد. مدل هنر شهرهای مذهبی، مدل تفریحات شهرهای مذهبی، مدل بازار شهرهای مذهبی و مواردی ازایندست، باید توسط مدیریت شهری و یا حتی در سطحی کلانتر در ساختار حکومتی و توسط دولتها طراحی شود تا در صورت ایجاد محدودیت برای کنسرت حرام و حلال، بازار تجاری، مکانهای تفریحی، جایگزین مناسب آن که آسیبی به هویت شهر نزند و بلکه آن را تقویت کند، ارائه شود.
از جمله قواعد فقهی در فقه مدیریت شهری علاوه بر قاعده «لزوم تعظیم شعائر»، «قاعده نفی سبیل» است. تسلط کفار بر مسلمانان در هیچ عرصهای پذیرفته نیست و این عدم پذیرش در مسائل مرتبط با هویت و فرهنگ از اهمیت بالاتری برخوردار است. اگر هویت شهرهای مذهبی، جزء ارزشهای دینی حکومت و جامعه اسلامی محسوب میشود، از باب قاعده نفی سبیل، نباید اجازه تسلط فرهنگ مادی و غیردینی کفار بر آن داده شود. وضع قوانین محدودکننده یا توسعهدهنده ازاینجهت برای مدیران شهری الزامآور است.
با کنکاشی در قواعد فقهی، قواعد بسیاری را میتوان یافت که میتواند در این زمینه به نظارت مبتنی بر فقه مدیریت شهری یاری رساند؛ چهبسا قواعد فقهی اختصاصی مدیریت شهر از جنبه هویت و فرهنگ شهری را نیز بتوان با استناد به ادله فقهی تولید کرد. بنابراین، نگاه بسیط و خطی به مقولههایی همچون کنسرت در شهرهای مذهبی خطاست؛ همانگونه که عدم ارائه راهکار فقهی مناسب در این زمینه نیز خطایی بهمراتب بدتر است.