رئیس پژوهشکده فقه و حقوق، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:

رقص حرمت ذاتی ندارد؛ لذا بعید نیست اگر مصداق ورزش باشد، حرام نباشد

 

لید: در کلمات برخی از فقهای معاصر مثل مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی در مجمع المسائل صفحه 156 که قائل به حرمت مطلق رقص هستند، قرائنی وجود دارد که رقص لهوی را حرام می‌دانند؛ چون از ایشان در استفتاء دیگری پرسیده‌اند که اگر کسی در مجلسی واقع شود که آلات لهو و لعب و رقص وجود دارد چه باید کرد؟ ایشان فرمودند شرکت در مجلس لهوی حرام است. ایشان در اینجا، تعرضی به خصوص رقص ندارند. شاید بتوان از این عبارت این‌گونه استظهار کرد که چون رقص را مصداقی از لهو می‌دانند، آن را حرام می‌دانند نه اینکه قائل به حرمت ذاتی رقص باشند؛ و الا اگر این حرکات موزون به‌عنوان ورزش یا یک نحوه درمان انجام بگیرد بعید است کسی قائل به حرمت باشد

اشاره: یکی از مهم‌ترین واجبات دین مبین اسلام که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد، فراگیری احکام دین است. کسی که اسلام را به‌عنوان دین خود برمی‌گزیند باید برنامه‌های آن را به طور کامل در همه قلمروهای زندگی خود بپذیرد و رفتار و عملکرد خویش را مطابق با احکام دین تنظیم نماید، انجام چنین تکلیفی می‌طلبد فرد مسلمان نسبت به مقدار مورد نیازش از احکام دین که به آن احتیاج دارد و برایش پیش می‌آید، شناخت پیدا کند تا بتواند آن را در زندگی خود اجرا نماید. یکی از موضوعاتی که در مورد آن پرسش‌های زیادی مطرح می‌شود رقص است. اسلام نه تنها با شادی و نشاط مخالف نیست، بلکه انسان‌های عبوس، بی‌تحرک و منزوی را مذمت نموده بلکه همواره بر شادی مشروع، کار و تلاش، رفت و آمد کردن در جامعه به ویژه در محیط خانواده با چهره شاد تأکید کرده است اما آیا رقصیدن در زمره این شادی‌های مشروع محسوب می‌شود؟ در این خصوص با حجت‌الاسلام و المسلمین سیف‌الله صرامی از اساتید حوزه علمیه قم در مورد «بررسی ادله حرمت رقص و حرکات موزون» گفتگو کردیم. مشروح مصاحبه به شرح زیر است:

فقه هنر: آیا رقص، به‌عنوان اولی، موضوع حکم به حرمت یا حتی مرجوحیت است؟

صرامی: در مورد رقص، تحقیقی که بنده در یکی از مقالاتی که در نخستین همایش فقه هنر چاپ شده، انجام دادم، این است که رقص به‌عنوان رقص، حرام نیست؛ یعنی این‌گونه نیست که یکی از عناوین محرم در شریعت اسلامی، حرمت رقص باشد. فقها اگرچه به‌صورت کلی فرموده‌اند که رقص حرام است، مثلاً مرحوم مقدس اردبیلی در مجمع الفائده جلد 12 صفحه 179 و مرحوم صاحب جواهر در جلد 22 صفحه 51 و دیگران این مطالب را فرموده‌اند؛ اما از عبارات این فقها چنین به دست می‌آید که حرمت رقص، در واقع حرمت لهو است؛ یعنی رقص به‌عنوان لهو حرام است. البته در سابقه تاریخی این موضوع هم ظاهراً این‌جور بوده که رقص برای مجالس لهو و لعب و تفریح و سرگرمی بوده است و لذا با عنوان لهو و بازی همراه بوده است. ازاین‌جهت است که از کلمات فقها هم این‌چنین به دست می‌آید که ولو حرمت رقص را بیان کرده‌اند اما به‌عنوان یکی از مصادیق لهو، مطرح کرده‌اند. البته مرحوم سید محمد سعید حکیم در مصباح المنهاج در بخش اجتهاد و تقلید صفحه 293، بحث مختصری در مورد رقص بیان کرده‌اند و همین را نتیجه گرفته‌اند که رقص با این تعریف که عبارت از حرکات موزون باشد، دلیل ذاتی بر حرمت آن نیست؛ بلکه آنچه دلیل بر حرمت دارد این است که ملازم با حرمت‌های دیگر باشد یا خودش مصداقی از لهو باشد و این دو را نباید با یکدیگر خلط کرد.

گاهی یک فعل، ملازم با حرام دیگر است و گاهی مصداق یکی از محرمات است. در مورد رقص در معنای معروفش، یعنی به‌عنوان حرکات موزون، دلیلی بر حرمت ذاتی آن نیست؛ اما ادعا شده که در خیلی از موارد، مصداقی از لهو است. در سابقه تاریخی رقص هم جز این نبوده است و معمولاً به‌عنوان یک حرکت لهوی انجام می‌شده است. لذا در پاسخ سؤال اول می‌گویم که رقص به‌عنوان اولی، حرمت ندارد؛ اما در اینجا برخی روایاتی هست که ممکن است کسی از روایات استفاده کند که رقص به‌عنوان اولی حرام است. در برخی روایات از تعبیر «زَفَن» استفاده شده که به معنای رقص است. بنده یک روایت که می‌توان به سند آن اطمینان کرد را عرض می‌کنم و سپس نکته‌ای را عرض خواهم کرد. روایت در کافی شریف جلد 6 ص 432 آمده: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْهَاكُمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْکُوبَاتِ وَ الْکَبَرَات»

اگرچه در سند این روایت، نوفلی و سکونی هست ولی قابل اعتماد است. ترجمه روایت این است: «امام صادق علیه‌السلام فرمودند که پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: من شما را از رقص، نی و طبل، نهی کرده‌ام.» ظهور کلمه نهی هم در حرمت است؛ اما نکته‌ای که وجود دارد و مرحوم سید محمد سعید حکیم هم به آن اشاره کرده‌اند این است که در این روایت در کنار مزمار و آلات موسیقی و لهو و لعب، کلمه زَفَن آمده است. از ادله به دست می‌آید آنچه به‌عنوان آلات موسیقی و لهو و لعب شناخته می‌شود، به‌عنوان آلات لهو و لعب حرام است، اما اگر لهو و لعب نباشد حرام نیست؛ لذا این روایت توان اثبات حرمت ندارد؛ چون لفظ زفن در کنار مواردی آمده که حرمت ذاتی ندارند و درصورتی‌که مصداق لهو باشند حرام است. حالا یا این ظهور را می‌پذیریم یا لااقل به‌خاطر این قرینه، دلالتش بر حرمت محتمل می‌شود و می‌توان به اصالة البرائه مراجعه کرد. پس رقص و صرف حرکات موزون، امر حرامی نیست؛ بلکه باید دید این حرکات موزونی که رخ می‌دهد، اگر مصداق لهو باشد، می‌توان استظهار کرد که حرام است اما اگر مصداق لهو نباشد، دلیلی بر حرمتش نیست. مثلاً اگر کسی به‌عنوان یک ورزش خاص برای رفع مشکلات بدن، حرکاتی انجام دهد که وقتی شخص بیرونی نگاه می‌کند، همان حرکاتی را می‌بیند که در مجالس لهو و لعب انجام می‌گیرد، نمی‌توان قائل به حرمت آن شد.

فقه هنر: ادله حرمت رقص از دیدگاه قائلان به حرمت آن چیست؟ آیا این ادله تمام است؟

صرامی: به نظر می‌رسد، فقهایی که رقص را حرام کرده‌اند آن را از باب لهو حرام می‌دانند؛ چون در سابقه تاریخی رقص، ذات این فعل برای لهو و لعب بوده و منشأ انجام چنین حرکتی، لهو بوده؛ لذا دیدگاه قائلان به حرمت رقص نیز حرمت ذاتی آن نیست و در ادله نیز دلیلی بر حرمت ذاتی آن اقامه نشده است. حداقل من سراغ ندارم که کسی رقص را از لهو تفکیک کند و مع‌ذلک قائل به حرمت فی‌نفسه این‌گونه حرکات باشد. البته در کلمات برخی از فقهای معاصر مثل مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی در مجمع المسائل صفحه 156 که قائل به حرمت مطلق رقص هستند، قرائنی وجود دارد که رقص لهوی را حرام می‌دانند؛ چون از ایشان در استفتاء دیگری پرسیده‌اند که اگر کسی در مجلسی واقع شود که آلات لهو و لعب و رقص وجود دارد چه باید کرد؟ ایشان فرمودند شرکت در مجلس لهوی حرام است. ایشان در اینجا، تعرضی به خصوص رقص ندارند. شاید بتوان از این عبارت این‌گونه استظهار کرد که چون رقص را مصداقی از لهو می‌دانند، آن را حرام می‌دانند نه اینکه قائل به حرمت ذاتی رقص باشند؛ و الا اگر این حرکات موزون به‌عنوان ورزش یا یک نحوه درمان انجام بگیرد بعید است کسی قائل به حرمت باشد. لذا همین عنوان لهو است که باعث فتوای به حرمت در مورد رقص شده است.

فقه هنر: آیا ادله حرمت رقص، حرمت آن را فی‌نفسه اثبات می‌کنند یا به جهت مقارناتی از قبیل اختلاط با نامحرم، موسیقی حرام و…؟

صرامی: جواب این سؤال داده شد که صرف این مقارنات که مشخص است که حرام است اما مصداق لهو بودن رقص هم باید موردتوجه قرار بگیرد و لذا حرمت فی‌نفسه ندارد.

فقه هنر: یکی از ادله حرمت رقص، فساد انگیزی آن است. اولاً: تشخیص این امر به عهده کیست؟ و ثانیاً در صورت مواجهه با آن به‌صورت یک هنر یا یک ورزش، باز هم این فساد انگیزی در آن وجود دارد؟

صرامی: قسمت دوم سؤال یک حالت تناقضی دارد. اگر رقص یک هنر باشد یا ورزش باشد و اهداف عقلایی در آن وجود داشته باشد، فساد انگیز نخواهد بود؛ اما فساد انگیزی یک مطلب خیلی کلی است و باید دید منظور چیست. البته کلمه فساد هم خیلی موضوعیتی ندارد. اگر منظور از فساد انگیزی رقص، یعنی اینکه رقص مقدمه حرامی مثل نگاه یا لمس نامحرم و امثال‌ذلک باشد، باید به دنبال مصادیق بگردیم تا از کلیت خارج شود؛ اما اینکه تشخیص این مسئله بر عهده کیست مانند موارد دیگر، عرفی است. به‌طورکلی، تشخیص مراد از مفاهیم متخذ در عناوین متعلق یا موضوع، با عرف است؛ اما تشخیص مصادیق، به عهده مکلف است و هر کسی باید خودش تشخیص بدهد که این مصداقی برای آن معنای عرفی است یا نه. البته برخی از این مصادیق روشن است؛ مثل نگاه و لمس و اختلاط با نامحرم که معنا و مفهوم عرفی آن کاملاً مشخص است و تشخیص به عهده مکلف است؛ اما گاهی مراد از تشخیص، نگاه حکومتی یا در حوزه قانون‌گذاری است که در این صورت تشخیص فساد انگیزی رقص بر عهده آن مجموعه‌ای است که می‌خواهند قانون‌گذاری کنند یا بر عهده خود حاکم شرع است؛ لذا فساد انگیزی مثل بقیه موضوعات و متعلقات عرفی است و هر معیاری که در مورد بقیه عناوینی که در احکام شرع به کار می‌رود وجود دارد در اینجا هم هست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × سه =