استاد و پژوهشگر هنر، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:

صرف تطبیق عنوان لهو بر یک فعل، موجب حکم به حرمت آن نمی‌شود!

لید: الآن بخش وسیعی از وقت مردم چه کودکان و چه بزرگ‌سالان در جامعه فعلی به اموری می‌گذرد که می‌تواند مصداق لهوولعب باشد و اگر بخواهیم بر همه حکم حرمت بار کنیم، خیلی مشکل می‌شود.

اشاره: دررابطه با حکم فقهی رقص، اگرچه فتاوای زیادی صادر شده است، اما شاید بتوان کمتر پیش آمده است که بحثی علمی و دقیق و جدی پیرامون آن صورت گرفته باشد. شاید بسیاری از کسانی که از حکم فقهی رقص سخن می‌گویند پیش از آغاز بحث و پژوهش، فتوای خود را برگزیده‌اند! درهرصورت، عناوینی که برای حرمت رقص عنوان می‌شود، لهو، لغو و لعب هستند. اینها البته علاوه بر برخی روایات هستند که ادعا شده بر حرمت رقص به‌صورت موضوعی دلالت دارند. تطبیق این عناوین بر رقص را با حجت‌الاسلام‌والمسلمین حامد براتی، استاد و پژوهشگر هنر در میان گذاشتیم. استاد مرکز تخصصی فرهنگ و هنر اسلامی معتقد است رقص، انواع گوناگونی دارد که همه آنها حکم واحدی ندارند. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه هنر با عضو کارگروه هنر و صنایع خلاق مرکز تحقیقات اسلامی مجلس، از نگاه شما می‌گذرد:

فقه هنر: لهو چیست و حکم فقهی آن کدام است؟ آیا این عنوان، بر تمام انواع رقص، قابل تطبیق است؟

براتی: لهو از واژگان پرکاربرد در فقه ماست که مباحث زیادی پیرامون آن مطرح شده است. در قرآن هم از این لفظ استفاده شده است. لهو به معنای هر چیزی است که انسان را از امر مهم‌تری و به طور مصداقی از یاد خدا باز بدارد و دچار غفلت بکند. به‌عنوان‌مثال، در آیه 9 سوره منافقون، خدای متعال اموال و اولاد را به‌عنوان‌مثال ذکر می‌کند که موجب دور شدن و غفلت از پروردگار می‌شود و از مصادیق لهو است. پس لهو از آن جهت که موجب غفلت انسان و بازماندن توجه انسان از یک امر مهم است، امری مذموم است؛ لذا در فقه ما ممنوع شده است و حکم به حرمت مصادیق لهو داده‌اند؛ یعنی به این خاطر که موجب بازماندن انسان از یاد و طاعت و ذکر خدا می‌شود و یا باعث رویگردانی انسان از این امور می‌شود، حرام خواهد بود. معنای دیگری هم برای لهو به کار می‌رود، مثل امور نشاط انگیزی که باعث رفع خستگی انسان می‌شود یا باعث از بین رفتن ناراحتی و آزردگی انسان می‌شود. بعضی‌ها گفته‌اند شاید مصادیق لهو به معنی دوم چون باعث از بین رفتن حزن و اندوه و ملالت و ایجاد شادی می‌شود، در مواردی ممکن است مصداق لهو و غفلت قرار نگیرد و در نتیجه حکم حرمت را هم نداشته باشد؛ کما اینکه مرحوم علامه طباطبایی معتقد است که لهو، سرگرم شدن به کار بیهوده است و اینکه انسان از کار عقلایی باز بماند. شیخ انصاری هم به این موضوع اشاره کردند و قائل به حرمت لهو هستند ولکن در معنای لهو، تأملاتی دارند.

حالا اگر بخواهیم برداشتی از اقوال بزرگان قوم و فقهای شیعه و احادیث و آیاتی که در این باب آمده داشته باشیم، شاید بتوان گفت فعل لهو یا سخن لهو چون انسان را از کاری که شایسته است انجام بدهد یا باید انجام دهد یا بهتر است انجام دهد، باز می‌دارد، در مجموع کار مذمومی است، چون باعث می‌شود انسان از کار مهم‌تری باز بماند؛ اما اگر از یاد خدا یا انجام تکالیف الهیه مانع شود یا موجب سرمستی و لذت‌جویی انسان بشود، فعلی حرام خواهد بود؛ یعنی صرفاً به‌خاطر حکم ذاتی لهو نمی‌شود حرمت را بر آن بار کرد؛ بلکه اگر موجب غفلت از یاد خدا و غفلت از انجام وظایف بندگی شود یا باعث انجام گناهان دیگری بشود، حکم حرمت بر آن مترتب می‌شود. به بیان دیگر، نسبت میان لهو و حرام، عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر حرامی لهو است چون هر فعل حرامی مانع از یاد خدا و بندگی خدا می‌شود؛ اما هر لهوی حرام نیست. بحث تطبیق آن بر رقص را در آخر بیان خواهم کرد.

فقه هنر: لعب چیست و حکم فقهی آن کدام است؟ آیا این عنوان، بر تمام انواع رقص، قابل تطبیق است؟

براتی: لعب به این معناست که انسان کارهایی را انجام بدهد که ممکن است هدف معین و شکل خاصی هم داشته باشد اما هدفی که فقط خیال را ارضا می‌کند نه عقل را؛ مثل بازی‌های کودکان و بعضی از این بازی‌هایی که بزرگ‌سالان انجام می‌دهند که گاهی شکل خاص و منظمی دارد و حتی مسابقاتی برای آن بازی برگزار می‌شود اما هدف نهایی آن، برد و باخت است. حتی اگر ورزش به‌خاطر قوی شدن بدن باشد دیگر نیازی به مسابقات ندارد؛ ولی وقتی در قالب مسابقات قرار می‌گیرد و برد و باخت، هدف می‌شود، این هدف خیالی است نه عقلایی؛ لذا می‌توان لعب را به سرگرمی‌های بیهوده یا سرگرمی‌هایی که هدف عقلایی و منطقی ندارند، تفسیر کرد. نکته دیگر اینکه خود لعب، یکی از مصادیق لهو شمرده می‌شود و اگر مصداق لهو شد، همان مباحث قبلی در اینجا هم جاری و ساری است. نسبت لهو و لعب هم عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی لهوهایی داریم که لعب نیست و لعب‌هایی هم داریم که مصداق لهو نیست؛ اما باید بحث کرد که هدف خیالی به چه معناست؟ مثلاً بازی‌هایی که بچه‌ها انجام می‌دهند آیا صرفاً یک هدف خیالی دارد یا اینکه کودک با این بازی‌ها تجربه زیستن را درک می‌کند یا اینکه آیا تمام مسابقات می‌تواند مصداق لهو و لعب قرار بگیرد و اینکه برد و باخت در این مسابقات که سرگرم‌کننده هم هست و الآن به‌عنوان یک صنعت شناخته می‌شود مثل فوتبال، دخیل باشد، موجب لهویت این مسابقات می‌شود؟ اینها مباحثی است که باید درباره آن صحبت شود و نمی‌توان با یک حکم کلی همه مصادیق را تحت حکم واحد برد؛ بلکه نیاز به بررسی دقیق‌تری دارد. اما در مجموع، لعب کاری است که هدف حکیمانه‌ای نداشته باشد. به قول مرحوم شهید مطهری، هدف، هدف عقلایی نباشد که در این صورت مصداق لهو و حرمت می‌شود.

فقه هنر: لغو چیست و حکم فقهی آن کدام است؟ آیا این عنوان، بر تمام انواع رقص، قابل تطبیق است؟

براتی: در مورد لغو هم به معانی لهو و لعب نزدیک هستیم. لغو به معنای کار بیهوده و کاری که هدف عقلانی و حکیمانه نداشته باشد مثل سخنان بیهوده، است. لغو اگر شامل کارهایی بشود که انسان را از یاد خدا باز بدارد و هدف عقلایی نداشته باشد مصداق لهو و لعب قرار می‌گیرد و حکم همان‌ها را پیدا می‌کند؛ اما اگر انسان کاری را انجام دهد که در مسیر سعادت انسان نباشد مثل بسیاری از افعال مباح و حلالی که فایده خاصی ندارد، اینها مصداق لعب می‌شود. در بعضی از موارد، برخی از گناهان مصداق لغو بیان شده است مثل غیبت و بدعهدی و پیمان‌شکنی که در این موارد، پرهیز از لغو لازم است. پس لغو اگر مصداق فعل حرامی نباشد مثل افعال مباحی که انسان روزمره انجام می‌دهد، حرام نیست؛ اما باید بحث کرد که آیا ما فعلی داریم که به هیچ نحوی، ربطی به سعادت و زندگی اخروی ما نداشته باشد؟ حتی اگر غذایی که می‌خورید و استراحتی که انجام می‌دهید و امثال‌ذلک اگر مؤمنی این کارها را برای تقرب به خدای متعال و کسب آمادگی برای عبادت خدای متعال انجام می‌دهد، آیا در این موارد هم این فعل‌ها مباح است یا ذیل غرض نهایی قرار می‌گیرد؟ فعلاً وارد این بحث نمی‌شویم ولی در مجموع اگر لغو همراه فعل حرام باشد مصداق همان لهو و لعب حرام قرار می‌گیرد.

فقه هنر: افساد چیست و حکم فقهی آن کدام است؟ آیا این عنوان، بر تمام انواع رقص، قابل تطبیق است؟

براتی: افساد، یا افساد در مال هست یا افساد در عمل؛ اما بحث افساد فی‌الارض، به معنی ایجاد ناامنی در شهر و محل اجتماع مردم است. این ناامنی می‌تواند امنیت روانی یا فیزیکی باشد. امنیت فیزیکی هم فعلاً مصداق بحث ما نیست؛ اما امنیت روانی، یعنی کسی موجب ترویج یک حکم غیردینی یا موجب اشاعه فحشا و گناهی در جامعه موجب بی‌عفتی است بشود، می‌تواند مصداق افساد فی‌الارض قرار بگیرد. البته اینکه حکم افساد فی‌الارض چیست باید از جوانب مختلف بررسی شود.

باتوجه‌به مباحث قبل، همه این واژگان به‌غیراز واژه افساد که جنبه جرم پیدا می‌کند و متفاوت از سه واژه دیگر است، از مصادیق واژه لهو حساب می‌شدند و وجه مشترک همه آن‌ها، فقدان هدفمندی عقلایی و حکیمانه است. اینها موجب بازداشتن از یاد خدای متعال و سوق دادن انسان به سمت گناه می‌شوند؛ لذا واژه مشترک، همان لهو است.

باری، تعیین مصداق برای برخی از این واژگان واقعاً مشکل است؛ مثل بحث هدفمندی عقلایی و حکیمانه بودن که معلوم نیست دقیقاً به چه معناست و چگونه فعلی در هدفی معقول و حکیمانه قرار می‌گیرد. حتی سرگرمی‌ها و تفریح‌هایی که انجام می‌شود اگر مستقیماً مصداق حرام نباشند مثل تفریح با مشروبات الکلی و امثال‌ذلک، معمولاً خالی از هدف نیستند ولو هدف خیالی که به ظاهر برای سعادت اخروی آن هدف قصد نشده است اما در امورات زندگی‌اش به کار می‌رود؛ مثلاً سالمندان یا کودکان همه کارهایشان نمی‌تواند هدف عقلایی داشته باشد. گاهی تفریح و سرگرمی بزرگ‌سالان برای منصرف شدن ذهن از مشکلات زندگی است؛ مثل به طبیعت رفتن که یک تفریح است و موجب فعل حرامی هم نمی‌شود اما واقعیت این است که هدف آن سالمند از رفتن به طبیعت، یاد خدا نیست بلکه صرف آرامش و تجدید قوا است. حتی اگر لهو را به معنای بازداشتن از امر مهم تفسیر کنیم، باز معنای «مهم» مبهم است. گاهی یک فعل انسان را از فعل واجبی باز می‌دارد که در این صورت حرام است اما گاهی سرگرمی و بازی موجب فعل حرام یا بازداشتن از واجب نمی‌شود و فضای عبادت هم نیست، در این صورت شاید مصداق حرمت قرار نگیرد.

در مجموع به نظر می‌رسد صرف تطبیق عنوان لهو بر یک فعل، موجب حرمت نمی‌شود. عرض شد که از نظر قرآن، فرزندان و اموال حکم لهو را دارند، با اینکه به نظر می‌رسد مالی که برای مصرف زندگی و خرج خانواده و گذران امور معقول زندگی باشد، لهو نیست. پس لهو به‌طورکلی حرام نیست؛ بلکه باید هر مصداق را جداگانه بررسی کنیم که آیا مصداق مانعیت از ذکر خدا هست یا نیست؟ خود بحث غفلت هم باید مطرح شود. مثلاً کسی که برای زیارت، مسیری را طی می‌کند، اصلاً نسبت به مسیر غافل است یا در مسیر بر اثر دیدن برخی از صحنه‌ها از زیارت غافل می‌شود، اما آیا می‌توان گفت این موارد همان غفلت و مصداق لهو است؟

به نظر من، خیلی در این موضوع کم کار شده است. با این اوصاف که الآن بخش وسیعی از وقت مردم چه کودکان و چه بزرگ‌سالان در جامعه فعلی به اموری می‌گذرد که می‌تواند مصداق لهو و لعب باشد و اگر بخواهیم بر همه حکم حرمت بار کنیم، خیلی مشکل می‌شود.

اما بحث رقص و ارتباط آن با واژه‌های مذکور چیست؟ رقص یک هنر فیزیکی و از هنرهای هفت‌گانه نمایشی است که با حس و حرکت در ارتباط است و نیاز به محیط برای اجرا دارد و یک سری حرکات منظم و در بعضی گونه‌های آن حرکات غیرمنظم را هم شامل می‌شود. رقص انواع مختلفی دارد. رقص الآن فقط جنبه سرگرمی ندارد. الآن در هنرهای رزمی مثل ووشو که یکی از ورزش‌هایی است که آموزش داده می‌شود و مسابقات جهانی دارد، بحث رقص مطرح است. در شنا و ژیمناستیک هم این بحث مطرح است. پس یک قسم از رقص، رقص‌های ورزشی است.

قسم دیگر رقص‌های محلی است که از قدیم بوده و ادامه رقص‌های آیینی مردمان باستانی بوده که برای اقوام قدیم انسانی بوده و یک نوع مناسک عبادی به‌حساب می‌آمده است. قسم دیگر، رقص‌های عرفانی است که با عنوان سماع شناخته می‌شود. رقص‌های ملی، سنتی، صحنه‌ای، باله و… از انواع رقص‌هاست. در رقص صحنه‌ای، تعدادی به‌صورت حرفه‌ای آموزش می‌بینند و آن را در یک محیطی اجرا می‌کنند و به‌عنوان یک هنر شناخته می‌شود.

رقص‌های اجتماعی، رقص فردی بداهه، رقص جنگی که منسوخ‌شده است، و رقص‌های کاباره‌ای نیز اقسام و گونه‌های دیگر رقص است. در خود ایران هم برخی از این گونه‌ها مثل رقص محلی و ملی و آیینی وجود دارد و در میان اقوام ایرانی شایع است. در اینجا هم بعضی از این رقص‌ها برای تحریک شهوت ایجاد شده است و هدفی جز آن ندارد که مطمئناً مصداق حکم حرمت و لهو و لعب و لغو قرار می‌گیرد. البته بحث افساد، یک بحث اجتماعی است که باید بحث شود؛ مثلاً اگر کسی در ملأعام این کار را انجام دهد و موجب ترویج فحشا بشود، حکم دیگری دارد؛ اما رقص‌های تحریک‌کننده و شهوانی، مصداق واژگان مذکور قرار می‌گیرد.

اما رقص‌های محلی که ممکن است موجب تحریک شهوتی هم نشود یا رقص‌هایی مثل رقص‌های ورزشی که به‌خاطر انعطاف بدنی، نوعی ورزش و مهارت به‌حساب می‌آید، آیا اینها هم حرام است یا خیر؟ این یک بحث است. بحث دیگر این است که اگر انسان خودش به‌تنهایی به رقص مشغول شود، حکمش چیست؟ اگر مخاطبی داشته باشد حکمش چیست؟ مخاطبین هم با یکدیگر متفاوت‌اند؛ یعنی ممکن است شخص در خلوت خودش رقصی را ولو به‌عنوان ورزش و ورزیدگی بدن انجام بدهد، آیا حرام است؟ اگر مخاطبی باشد و آن مخاطب محرم باشد یا مخاطب هم جنس رقصنده باشد مثل‌اینکه مرد در مقابل مرد یا زن در مقابل زن برقصد، آیا حرام است؟ رقص زن در مقابل همسر یا مرد در مقابل همسرش چگونه است؟ برخی از رقص‌های نمایشی که در سالن‌ها به‌صورت حرفه‌ای و به‌عنوان یک هنر انجام می‌شود و مخاطبین زیادی هم دارد و نامحرم هم هستند و معمولاً زن و مرد هستند، ممکن است برای تحریک شهوت نباشد؛ مثلاً در بعضی از تئاترها، گونه‌ای از رقص‌های نمایشی به اجرا گذاشته می‌شود که مدل‌های متفاوتی از حرکات بدن است، حکمش چیست؟ بحث دیگر این است که رقصی که همراه با غنا و موسیقی باشد، خودش باب جداگانه‌ای دارد. بحث علت رقص نیز وجود دارد. مثلاً در برخی از روایات، در مورد رقص زنان در شب زفاف برای زنان بحث شده است. همه اینها می‌تواند حکم رقص را تحت‌تأثیر قرار دهد. هر چند حکم کلی رقص، حرمت و عدم جواز است؛ ولی باتوجه‌به آنچه در بحث لهو و لعب و لغو داشتیم که آیا می‌تواند مصداق یک هدف عقلایی قرار بگیرد یا نه، برخی از این موارد قابل بحث است.

آنچه به ذهن می‌رسد این است که حرمت رقص به‌خاطر حالت تحریک شهوانی است. مثلاً در بحث احکامی که شامل مشروبات باشد، مشروب حرام است و مصداق حلال ندارد اما در مورد رقص، بعضی موارد مجاز شمرده شده است. معلوم می‌شود که رقص حرمت ذاتی ندارد و بحث اضطرار هم مطرح نیست. مثلاً در شرایط عادی برخی فتوای به جواز رقص زن برای شوهرش داده‌اند. پس معلوم می‌شود که حرمت ذاتی ندارد. حالا آیا مصادیق دیگری هم وجود دارد که از تحت حکم حرمت خارج شود مثل‌اینکه غرض عقلایی به آن تعلق بگیرد، باید مورد بحث واقع شود. در بحث افساد هم ترویج فعل حرام که همان ترویج فحشا متعلق بحث است که نیاز به بحث جدی ناظر به عصر و زمان و مصداق‌شناسی بهتر و هدف‌یابی بهتر تعلق بگیرد.

یک زمانی بازی‌های کودکان مصداق لهو و لعب بود اما چون بچه‌ها مکلف نیستند بر آن‌ها اشکالی ندارد؛ لکن امروزه در علوم روان‌شناختی ثابت شده که بچه باید با این بازی‌ها مأنوس شود تا قوای ادراکی او فعال شود. این یک هدف عقلایی و حکیمانه دارد؛ لذا بسیاری از موارد یادگیری باید در قالب بازی و سرگرمی باشد و این روش حتی در مواردی در مورد جوانان و بزرگ‌سالان اجرا می‌شود. حتی بازی‌هایی که برای برد و باخت انجام می‌شود ولی موجب تقویت روحیه جمعی و فعالیت تیمی می‌شود و تعامل با دیگران را یاد می‌گیرند، می‌تواند محل بحث باشد که آیا همچنان مصداق لهو و لعب به معنای منفی و مذمومش قرار می‌گیرد یا خیر؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده + شش =