مدرسه فقه هنر

لهو حق، لهو باطل؛ مسئله این است!

لهو حق، لهو باطل؛ مسئله این است!

عباس رفعتی نائینی

 

اشاره: حجت‌الاسلام‌والمسلمین عباس رفعتی نائینی، شاگرد مراجعی بزرگی همچون مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی بوده سال‌هاست که در حوزه علمیه قم، به تدریس سطوح عالی و خارج مشغول است. وی چند سالی است که اولین درس خارج فقه رسانه در حوزه علمیه قم را راه اندازی کرده است و تاکنون نیز آن را ادامه داده است. او در این یادداشت شفاهی، به واکاوی عنوان «لهو» به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عناوینی که موجب حرمت موضوعات هنری می‌شود پرداخته است. به باور وی، فقها به دلیل عدم پرداخت به موضوع‌شناسی، در حکم فقهی لهو، دچار اشتباه شده‌اند. مشروح یادداشت شفاهی اختصاصی عضو شورای گروه فقه فرهنگ، هنر و رسانه پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، از نگاه شما می‌گذرد:

لید: اختلاف در حکم مسئله نیز وجود دارد که آیا لهو حرام است یا حرام نیست و مثلاً کراهت دارد. این اختلافات بیشتر به‌خاطر اختلاف در موضوع‌شناسی لهو و مفهوم لهو است. اگر فقها درباره موضوع‌شناسی لهو و مفهوم لهو به یک ادبیات مشترکی می‎رسیدند شاید این مقدار اختلاف در حکم و قول به حرمت یا کراهت لهو وجود نمی‎داشت.

 

مقدمه

قبل از پرداختن به بحث پیرامون لهو و کاربرد آن در حرمت آثار هنری، سه نکته مقدماتی را عرض می‎کنم و بعد وارد بحث می‎شوم.

نکته اول: بحث لهو به جهت مصادیق مهمی که در ابواب مختلف فقه داشته است، توسط فقها در مسائل مختلف و متعددی بحث و بیان شده است؛ مانند سفر لهوی و صید، بحث ثمار، آلات و ابزار لهوی و ملاهی و … گرچه مرحوم شیخ همه این مسائل را در مسئله بیستم مکاسب محرمه مطرح کرده است و بعد از شیخ هم دیگران مطرح کردند.

نکته دوم: در معنا و مفهوم لهو، اختلاف زیادی بین فقها وجود دارد که این اختلاف در مفهوم، سبب اختلاف در حکم هم شده است.

نکته سوم: اختلاف در حکم مسئله نیز وجود دارد که آیا لهو حرام است یا حرام نیست و مثلاً کراهت دارد. این اختلافات بیشتر به‌خاطر اختلاف در موضوع‌شناسی لهو و مفهوم لهو است. اگر فقها درباره موضوع‌شناسی لهو و مفهوم لهو به یک ادبیات مشترکی می‎رسیدند شاید این مقدار اختلاف در حکم و قول به حرمت یا کراهت لهو وجود نمی‎داشت.

معنای لهو

با تتبّعی که در استعمالات لهو و کلمات فقها داشتم، معنای لغوی، عرفی، فقهی و روایی لهو، سرگرمی شاد و مفرّح است؛ گرچه خیلی از نویسندگان کتب لغوی و فقهی، لهو را براساس مصادیق معنا کرده‌اند؛ چون آن را در بحث غنا و صوت لهوی مطرح کرده‌اند و لهو را بر اساس مصداق صوت معنا کردند. می‎گویند صوت لهوی، به معنای صوت طرب‌انگیز است، درحالی‌که طرب، مختص به صوت است نه اینکه داخل معنای لهو باشد. کسانی که لهو را به‌صورت «الفَرَحُ الشَّدید»، «حالَةُ الوجد و الرَّقص»، «ضَربُ الکَفّ»، «التیاحُ الرُّوح مالا یُعتَدُّ بِه»، «مَا تَتَلَذَّذُ بِهِ النَّفع و یَنبَعِثُ عَنِ القَوَّة الشَّهَویَّة» یا «الحَرَکَةُ لا لِغَرَضِ العُقلائیة»، معنا کرده‌اند همگی آن را به مصادیقش معنا کرده‌اند. این در حالی است که باید مفهوم خود لهو را بیان کرد نه مصادیق متعدد فقهی آن را.

بنابراین، اگر هنری، برای سرگرمی و شادی‌آفرین بود، لهو است؛ اگرچه بحث از حلیت و حرمت آن، باید در جای دیگری مورد گفتگو قرار گیرد. مرحوم امام (رضوان‌الله تعالی علیه) در مکاسب محرمه و مرحوم آیت‌الله خویی در مصباح‌الفقاهة می‌نویسند که از ادلّه و روایات نمی‎توانیم استفاده بکنیم که مطلق لهو حرام است.

موضوع‌شناسی لهو

بر اساس این تعریفی که برای مفهوم لهو عرض کردیم باید لهو را موضوع‌شناسی کنیم. واقعیت این است که سرگرمی‎های شاد فراوان است؛ ولی اینها یک‌شکل و یک‌جور نیستند و هر سرگرمی را نمی‏شود حرام در نظر گرفت. این یک امر طبیعی است. زندگی بشر با سرگرمی آمیخته است، مگر شارع همه اینها را تحریم کرده است؟ به‌هیچ‌وجه.

بر همین اساس، مرحوم شیخ در موضوع‌شناسی لهو فرمودند: «لهو طربی حرام است» اما لهو غیر طربی – یعنی بازی – حرام نیست. به نظر من، اینکه موضوعِ لهو حرام، لهو طرب‌انگیز باشد و موضوع لهو حلال، غیر طرب‌انگیز، درست نیست؛ چون اولاً این تقسیم‌بندی در موضوع‌شناسی لهو، از روایات قابل استفاده نیست که روایات را در ادامه بیان خواهیم کرد. ثانیاً اینکه شاخص در موضوع‌شناسی را لهو حرام طرب‌انگیز قرار بدهیم، قابل تشخیص نیست و مکلّف را سردرگم خواهیم کرد. موضوع‌شناسی باید طوری باشد که مکلّف وقتی موضوع و حکم را فقیه و مفتی بیان کرد بتواند مکلّف مصداق آن را تشخیص بدهد.

بنده با تتبُّعی که در روایات لهو کردم به نظرم می‎رسد که در موضوع‌شناسی لهو حرام باید شاخص را به نحو دیگری ارائه کنیم. این شاخصی که من عرض می‌کنم مستفاد از خود روایات است؛ لذا اشکال اولی که به مرحوم شیخ داشتم  بر این تقسیم‌بندی و موضوع‌شناسی لهو وارد نیست.

به نظر من، لهو به لهو باطل و لهو عقلایی تقسیم می‌شود. در برخی روایات، از لهو عقلایی، به لهو حق نیز تعبیر شده است. لهو باطل، حرام و لهو عقلایی، حلال است.

در زیر، به چند نمونه از روایات اشاره می‌کنم:

یکی از روایاتی که توسط بسیاری از فقها به‌خصوص قدما، در ادلّه حرمت مطلقِ لهو ذکر شده است، روایت عبدالله بن مغیره است: «قالَ رَسُولُ الله (ص) فِی حَدیث: کُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِی ثَلاثٍ»: هر لهوی از سوی مؤمن صادر شود باطل است.

در این روایت، سه مورد از مصادیق لهو باطل استثنا شده‌اند که البته به نظر بنده، از باب ذکر مثال است و منحصر در این سه مورد نیست؛ گرچه برخی همچون مرحوم امام در کتاب المکاسب، به‌خاطر ادات استثناء، موارد حلال را منحصر در این سه مورد دانسته‌اند.

این سه مورد عبارت‌اند از: «فِی تَأْدِيبِهِ الْفَرَسَ»؛ پرورش اسب‌سواری که این یک سرگرمی شاد و مفرّح است. «وَ رَمْيِهِ عَنْ قَوْسِهِ»؛ تیراندازی؛ «وَ مُلاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُنَّ حَقٌّ»؛ و ملاعبه با همسر، که این سه، حق هستند. در این روایت، از تعبیر لهو حق در مقابل لهو باطل استفاده شد.

اینکه گفتیم در مقابل لهو باطل، لهو عقلایی است به این دلیل است که در این سه مورد استثناء، غرض عقلایی وجود دارد. پس معیار در حق بودن یک لهو این است که در آن، یک هدف درست عقلایی که «یُعتَدُّ بِه عِندَ العقلاء» وجود داشته باشد.

روایت دیگر بر خلاف روایت اول، صحیحه است: عَنْ عَلِيِّ بْنِ الرَّيَّانِ عَنْ یُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ الْخُرَاسَانِيَّ(ع) وَ قُلْتُ إِنَّ الْعَبَّاسِيَّ ذَکَرَ أَنَّكَ تُرَخِّصُ فِی الْغِنَاء فَقَالَ(ع): کَذَبَ الزِّنْدِيقُ مَا هَکَذَا قُلْتُ لَهُ، سَأَلَنِي عَنِ الْغِنَاءِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ رَجُلاً أَتَى أَبَا جَعْفَرٍ(ع) فَسَأَلَهُ عَنِ الْغِنَاءِ فَقَالَ یَا فُلانُ! إِذَا مَيَّزَ اللَّهُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فَأَنَّى یَکُونُ الْغِنَاءُ فَقَالَ مَعَ الْبَاطِلِ فَقَالَ: قَدْ حَکَمْتَ»؛ می‎گوید در خراسان خدمت امام رضا (ع) رسیدم و گفتم عباسی از شما مطلبی را نقل می‎کند که شما غنا را جایز دانستید. حضرت فرمودند: او دروغ گفته است، من چنین مطلبی را به او نگفتم. او دررابطه‌با غناء از من سؤال کرد و من گفتم همین سؤال را کسی از امام باقر (ع) کرد، حضرت فرمودند: فلانی! خداوند وقتی بخواهد بین حق و باطل تقسیم کند، به نظر تو آن را در کدام دسته قرار می‌دهد؟ این شخص گفت: در زمره باطل. حضرت فرمودند: درست قضاوت کردی.

در این روایت، حضرت غنا را به‌مقتضای اینکه در زمره باطل قرار می‌گیرد، حرام دانستند.

در موثقه عبدالأعلی آمده است: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) رَخَّصَ فِی أَنْ یُقَالَ جِئْنَاكُمْ جِئْنَاكُمْ حَيُّونَا حَيُّونَا فَقَالَ کَذَبُوا إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِينَ لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ کُنَّا فاعِلِينَ»؛ از امام صادق (ع) دررابطه‌با غناء سؤال کردم و گفتم مسلمانان می‎گویند: رسول خدا ترانه‌ای با مضمون «جِئْنَاكُمْ جِئْنَاكُمْ حَيُّونَا حَيُّونَا» را جایز دانسته‌اند. حضرت فرمودند: اینها دروغ می‎گویند. خداوند در قرآن می‌فرماید: ما آسمان و زمین را برای امور باطل نیافریدیم، بلکه برای اموری که حق هستند آفریدیم.

در این روایت نیز شاخص حرمت لهو، باطل بودنِ آن دانسته شده است. دررابطه‌با احکامی نظیر صید نیز همین ضابطه جاری است. مثلاً حرمت صید لهوی نیز به‌خاطر این است که باطل بوده و غرض عقلایی بر آن مترتب نیست.

حکم‌شناسی لهو

برخی از فقهای متقدّم، بدون اینکه لهو را موضوع‌شناسی کنند قائل شدند که هر لهوی، حرام است. دررابطه‌با حکم لهو، چند دسته روایت وجود دارد که مرحوم آیت‌الله خویی آن‌ها را به چهار دسته تقسیم می‌کنند. اگر موضوع لهو را همان مفهوم عام در نظر بگیریم نمی‎توانیم بگوییم که لهو حرام است؛ زیرا مسلمان سرگرمی‌هایی وجود دارد که حرام نیستند؛ اما اگر طبق نظر ما، آن را به لهو عقلایی و باطل تقسیم کنیم، می‌توان بین حکم این دو نوع از لهو، تفاوت قائل شد.

طبق تقسیم مرحوم آقای خویی، دسته اول از روایات، روایاتی است که دررابطه‌با نماز مسافری است که سفرش برای صید لهوی است که حکم به لزوم اتمام نماز وی شده است. این حکم، در خصوص صید است و نمی‌توان از آن، حرمت همه اقسام لهو را نتیجه گرفت. این دسته از روایات، مؤید همان نظر ما در تفکیک بین لهو عقلایی و لهو باطل هستند؛ چرا که حرمت چنین سفر (بر فرض قول به حرمت آن)، به جهت باطل و غیرعقلایی بودنِ چنین صیدی است.

دسته دوم از روایات، روایاتی است که لهو را در زمره کبائر می‌شمارد. مثلاً در روایات اعمش آمده است که یکی از کبائر،  «الإشتغال بِالمَلاهی التی تَصُدُّ عِن ذکر الله کالغناء و الضَّرب الأوتار» است. از این دسته از روایات نیز حرمت لهو به طور مطلق استفاده نمی‌شود.

دسته سوم از روایات، روایات متواتری است که در مرود حرمت استعمال ملاهی و آلات در غنا و مانند آن آمده است که باز هم شامل همه اقسام لهو نمی‌شود.

مهم‌ترین روایات، دسته چهارم است که ظهور بدوی در حرمت مطلق لهو دارد. مثلاً در روایت عیاشی آمده است که: «کُلُّ مَا أَلْهَى عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَهُوَ مِنَ الْمَيْسِرِ» یا روایتی که در اول بحث گفتیم که: «کُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِی ثَلاث». روایات این دسته، برخی به لحاظ سندی ضعیف هستند و برخی نیز بیانگر حرمت لهو باطل و غیرعقلایی هستند.

لهو در هنر

باتوجه‌به مطالب بالا، می‌توانیم لهو را بر اقسام گوناگون هنر تطبیق کنیم. هنرهایی که باطل نبوده و انگیزه عقلایی در مورد آنها وجود دارد مشروع هستند و هنرهایی که عقلایی نیستند حرام خواهند بود؛ بنابراین هنرهایی نظیر زنا، موسیقی و قِمار که نوعی هنر محسوب می‌شوند، چون انگیزه عقلایی برای آنها وجود ندارد، جزو مصادیق لهو باطل قرار می‌گیرند.

 

 

«مدرسه فقه هنر با همکاری پژوهشگاه فقه معاصر»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 5 =