«موسیقی» و «غنا» به لحاظ مفهومی، با هم تفاوت دارند
استاد درس خارج فقه رسانه، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:
لید: واژه «موسیقا» یا «موسیقیا» در حقیقت یک واژه یونانی است؛ در حالیکه واژه «غنا» یک واژه عربی میباشد. بنابراین از نظر مفهومی با هم تفاوت دارند. امروزه خیلیها این دو واژه را به لحاظ معنایی مرادف میدانند ولی با یک مداقه علمی و اصطلاحشناسی، خواهیم فهمید که هر دو به یک معنا به کار نمیروند.
اشاره: شاید مهمترین نکته در واکاوی حکم فقهی موسیقی، این است که این واژه در ادله فقهی یعنی کتاب و سنت، اساساً به کار نرفته است؛ بلکه آنچه در ادله بهکاررفته، عناوینی همچون غنا و آلات لهو است. بااینوصف، یکی از مهمترین موضوعات پیرامون حکم فقهی موسیقی، واکاوی نسبت واژه «موسیقی» با عناوینی همچون «غنا» است. حجتالاسلاموالمسلمین علی نهاوندی که سالهاست در حوزه فقه هنر و فقه رسانه، به تدریس و پژوهش مشغول است، معنای موسیقی را کاملاً متفاوت با غنا میانگارد. به باور رئیس سابق مرکز پژوهشهای اسلامی دین و رسانه، معیار حرمت موسیقی، اموری همچون لهوی بودن و مضلّ بودنِ آن است نه اینکه صرف موسیقی حرام بوده یا موضوع حرمت قرار گرفته باشد. استاد درس خارج فقه رسانه معتقد است فتاوای برخی مراجع تقلید مبنی بر عدم جواز نشان دادن آلات موسیقی نیز به واسطه ترتّب اضلال بر آن است؛ وگرنه اگر این محذور در میان نبود، ایشان نه با نشان دادن آلات موسیقی مخالف بودند و نه حتی ترویج موسیقی را حرام یا غیرراجح میانگاشتند. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه هنر با رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی، بهقرار زیر است:
فقه هنر: تعریف دقیق غنا چیست؟ آیا میتوان هر آوازی را غنا دانست؟
نهاوندی: واژه «موسیقا» یا «موسیقیا» در حقیقت یک واژه یونانی است؛ درحالیکه «غنا» یک واژه عربی است؛ بنابراین از نظر مفهومی با هم تفاوت دارند. امروزه خیلیها این دو واژه را به لحاظ معنایی مرادف میدانند ولی با یک مداقه علمی و اصطلاحشناسی، خواهیم فهمید که هر دو به یک معنا به کار نمیروند. اصوات و نغمههایی که هارمونی متناسب و متوازنی داشته باشند، اعم از اینکه از دل طبیعت استخراج شده باشند مثل صدای بادی که از لابهلای برگها شنیده میشود یا صدای حیوانات و بهخصوص پرندگان مثل چهچه بلبل، یا افکتهایی که امروزه در طبیعت وجود دارد مثل صدای و صدای تخریب یک دارکوب که به درخت وارد میکند، یا از حنجره انسان خارج شود یا از ابزار و آلاتی که انسان ساخته است در آید، حکم فقهی خاص به خود را دارد.
وقتی از غنا صحبت میشود؛ مراد از آن، آوازی است که از حنجره انسان بیرون میآید و همراه با چهچهه است یا با نُت و متنی همراه میگردد که علما نظرگاههای مختلفی پیرامون آن دارند. اگر این صدا همراه با چهچهه مناسب مجالس لهو باشد و طربی هم ایجاد کند، حکمش حرمت خواهد بود. اما موسیقی، اصواتی است که از طریق ابزار و آلات موسیقی پدید میآید. سخن از غنا دارای شاخصهها و معیارهای خودش است. به نظر من غنا یک کیفیتی است که میتواند هم در نُت و صوتی باشد که از طریق آلات موسیقی تولید میشود و هم بهوسیله ایجاد چهچهه در صوت بهوسیله حنجره انسان و بیان طربانگیز پدید آید.
درعینحال ما در متون دینی، چیزی به نام «موسیقا» یا «موسیقی» نداریم؛ بلکه «غنا» داریم، «ملاهی» داریم و «لهو» داریم. آلات موسیقی مثل مزمار و دف و طبل و عود و تنبور و امثالهم هم داریم. اما معیار حرمت، هرگونه صوتی است که اولاً آهنگین باشد و ثانیاً طربانگیز و ثالثاً مضلا عن سبیل الله باشد؛ حالا فرقی نمیکند از طریق ابزارهای موسیقی منتقل و منعکس شود یا از طریق آوازخوانی و ایجاد چهچهه در حنجره انسان.
فقه هنر: تعریف دقیق موسیقی چیست؟
نهاوندی: موسیقی به هر صدای آهنگینی گفته میشود که بهوسیله آلات ساز و ابزار موسیقی تولید میشوند. فرقی هم نمیکند که آن ابزار از قبیل اوتار، یعنی سازهای سیمی باشد مثل عود و بربط و تاروتنبور، یا سازهای بادی مثل نی و قرهنی، یا کوبهای مثل دایره و تنبک و طبل و امثالهم.
فقه هنر: تفاوت بین غنا و موسیقی بهصورت دقیق چیست؟
نهاوندی: «غنا» به آوازی گفته میشود که از حنجره آدمی بیرون میآید درصورتیکه موسیقی به صداهای آهنگینی گفته میشود که از طریق بهکارگیری ابزار و آلات خاصی که مصنوع بشریاند به وجود میآید.
فقه هنر: باتوجهبه اینکه موسیقی، اختصاص به صدای برآمده از آلات آن ندارد و بر صدای بلبل و آبشار و…. نیز صدق میکند، آیا اساساً امکان فتوا به حرمت موسیقی بهصورت مطلق وجود دارد؟
نهاوندی: آنچه در اظهار این صوت، منجر به حرمت میشود که در تعبیر فقهی به آن «غنا» میگویند، در حقیقت اظهار همان «کیفیت» است. این کیفیت در هرجایی دیده شود، اگر مصداق «من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله» باشد؛ یعنی غایت «اضلال از راه خدا» بر آن صدق نماید از هر نوع صوتی که باشد، اعم از صوت قرآن و مداحی و آوازهخوانی و یا آلات و ابزار متنوع موسیقی، معیار حرمت را محقق میکند.
مزید بر این، آموزش و نمایش آلات موسیقی اگر دچار این بلیه و آفت، یعنی اضلال از راه خدا گردد نیز مشمول حکم حرمت خواهند شد. اگر این معیار تحقق پیدا نکند هیچ اشکالی ندارد. اگر هم امروزه مراجع عظام، آموزش موسیقی را جایز نمیدانند بهخاطر اشراف و سلطهای است که موسیقی غنایی بر سایر انواع موسیقیها دارد؛ لذا برای جلوگیری از ترویج و شیوع موسیقیهای غنایی حکم عدم جواز را صادر میکنند.