استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:
هیچ فقیهی، موسیقی را بهصورت مطلق حرام نکرده است!
لید: زمانها، مکانها، کیفیت تدریس و کیفیت ترویج، همه اینها متفاوتاند. اگر به اسم کلاس موسیقی، ترویج موسیقی و غناء لهوی شود، ولو اسماً کلاس است ولی چون عملاً ترویج آن منکر شود، حرام است. اما اگر متوجه بودیم که نگذاریم منکر ترویج پیدا کند و دقیقاً مرزها را رعایت کردیم، مشکلی ندارد؛ چون شبیه یک چاقوی تیزی است که ممکن است از آن استفادههای نابجا و به جا صورت پذیرد.
اشاره: آیتالله محمد عندلیب همدانی، فقیه نواندیش اما ملتزم به سنتهای حوزوی و روش جواهری در حوزه علمیه قم است. نواندیشی و قرائتهای جدید او از فقه، هیچگاه باعث نشده است که انضباط فقهی و روش جواهری را به کناری بنهد. او در مورد موسیقی معتقد است، اگر مناسب با مجالس لهوولعب و عیشونوش باشد، حرام است اما در غیر این صورت، حرام نیست. به باور این استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، هیچ فقیهی موسیقی را بهصورت مطلق حرام نکرده است بلکه اگر هم کسی چنین سخنی گفته است، مرادش موسیقی مناسب با مجالس لهوولعب بوده است. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه هنر با عضو شورای عالی علمی پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، در پی میآید.
فقه هنر: تعریف دقیق موسیقی چیست؟ تفاوت بین موسیقی و غنا چیست؟
عندلیبهمدانی: از تعاریفی که از موسیقی شده است میگذریم؛ بلکه آنچه را که در فقه با آن سروکار داریم تعریف میکنیم. مقصود دقیق ما از موسیقی، هر نوع صوت زیبایی که از انسان و غیرانسان صادر شود، نیست؛ بلکه مراد از موسیقی ضرب به آلات و ابزار موسیقی است؛ یعنی موسیقی عبارت است از نواختن و ضرب با آلات ویژه این کار. مراد از غناء، صوت انسان است اما نه هر صوتی؛ بلکه صوتی که مشتمل است بر ترجیع مطرب که توضیح خواهیم داد. پس موسیقی، نواخت و ضرب با آلات است و غناء هم منحصر در خواندن است.
فقه هنر: آیا با استثنای مواردی مانند عروسی و… از حرمت موسیقی، میتوان نتیجه گرفت که موسیقی، فینفسه موضوع حرمت نیست و امور دیگری مانند اشعار مضلّ، ارتکاب گناه در مجلس موسیقی و… موجب قول به حرمت آن شدهاند؟
عندلیبهمدانی: خیر؛ چنانکه بزرگانی مثل شیخ اعظم و دیگران فرمودهاند که ضرب به آلات، موضوع حرمت است. به نظر میرسد باید سؤال، قدری تصحیح شود؛ چراکه هم ضرب به آلات و هم خواندن با صوت، هر دو فینفسه حرام هستند. حرام است؛ البته کجا؟ آنجایی که ضرب به آلات موسیقی و یا خواندن توسط انسان، ویژه مجالس لهوولعب و عیاشی و خوشگذرانیهای افراطی مُطرفین باشد، لحن این نواختن آلت موسیقی، لحن خواند یک شخص، خودبهخود لحن اهل معصیت باشد؛ در چنین شرایطی، ضرب به آلات و خواندن با صورت حرام است، و این هم قابل تشخیص است؛ حالا اگر حرامی دیگری دراینبین آمد، خب، حرمتش مضاعف میشود و حتی به نظر صحیح مرحوم شیخ، اگر با همین کیفیت مجالس عیاشی، قرآن یا مرثیه خواندند گناه و حرمتش مضاعف میشود؛ چون علاوه بر حرمت لهو، موجب اهانت به قرآن و اهلبیت (ع) هم میشود. پس اگر در جایی استثنا شده، باید اولاً مورد استثنا دقیقاً بحث شود که آیا استثنا شده یا نشده؛ ثانیاً اینکه اگر استثنا شده تا چه حدّی است؟ اما این مطلب هیچوقت دلالت نمیکند بر اینکه موسیقی فینفسه و غنا فینفسه، موضوع حرمت نیست.
فقه هنر: باتوجهبه اینکه موسیقی، اختصاص به صدای برآمده از آلات آن ندارد و بر صدای بلبل و آبشار و…. نیز صدق میکند، آیا اساساً امکان فتوا به حرمت موسیقی بهصورت مطلق وجود دارد؟
عندلیبهمدانی: جواب این سؤال را قبلاً بیان کردم. ما موسیقی را در فقه به معنای عام که شامل صدای بلبل و آبشار هم باشد نمیگیریم؛ بلکه مراد ما از موسیقی، ضرب به آلات مخصوص موسیقی است که دو قسم است: ضرب متناسب با مجالس عیاشی و خوشگذرانیهای افراطی که قطعاً حرام است و ضربی که متناسب با مجالس عیاشی نیست، بلکه یک موسیقی آرامش بخشی است، مثل موسیقی مربوط به جنگ و سرودهای جنگی و تهییجکننده که این حرام نیست. پس موسیقی مطلقاً حرام نیست؛ احدی چنین سخنی را نگفته است. اگر میگویند موسیقی حرام است، مرادشان ضرب به آلات لهو است؛ منتها در اینجا دو دیدگاه است: عدهای میگویند مطلق ضرب به آلات لهو حرام است و عدهای میگویند ضرب مخصوص مجالس لهوولعب حرام است. پس بحث بر سر ضرب به آلات است. اگر یکوقت از یک وسیلهای غیر از آلات موسیقی، طوری استفاده شود که گویا همان آلت موسیقی است، این تفاوتی با آلت موسیقی ندارد. پس غناء که خواندن به صوت ترجیعی همراه با طرب است و موسیقی که ضرب به آلات موسیقی است، اگر متناسب با مجالس عیاشی و لهو لعب باشد حرام است.
فقه هنر: باتوجهبه اینکه تمام هنرها به نحوی وابسته به موسیقی هستند، مثلاً در هنرهای نمایشی نمایشگاههای عکس، نقاشی، خوشنویسی و…. همواره از موسیقی استفاده میشود، آیا میتوان گفت قول به تحریم موسیقی به معنای تحریم هنر است؟
عندلیبهمدانی: به نظر بنده چنانکه عرض کردم موسیقی اگر ضرب به آلات لهو متناسب با مجالس عیاشی باشد حرام است. آنهایی که میگویند ضرب به آلات لهو، کلاً حرام است هرگز نیامدهاند که هر هنری را ممنوع اعلام کنند؛ بلکه میگویند شما این حرام را از کنار این هنر بردار، آیا برداشتن یک حرام از کنار یک هنر به معنای تحریم یک هنر است؟ مسلماً خیر. بله، طبق این نظر، کار یک مقدار مشکل میشود؛ اما اینکه بگوییم موسیقی ضرب به آلات لهو است و اگر مخصوص مجالس عیاشی و لهوولعب باشد حرام است، دست ما بازتر خواهد شد.
فقه هنر: بر فرض حلیّت موسیقی، چه دلیلی بر عدم جواز یا مرجوحیت ترویج موسیقی وجود دارد؟
عندلیبهمدانی: زمانها، مکانها، کیفیت تدریس و کیفیت ترویج، همه اینها متفاوتاند. اگر به اسم کلاس موسیقی، ترویج موسیقی و غناء لهوی شود، ولو اسماً کلاس است ولی چون عملاً ترویج آن منکر شود، حرام است. اما اگر متوجه بودیم که نگذاریم منکر ترویج پیدا کند و دقیقاً مرزها را رعایت کردیم، مشکلی ندارد؛ چون شبیه یک چاقوی تیزی است که ممکن است از آن استفادههای نابجا و به جا صورت پذیرد.
در آخر عرض میکنم باید به مردم این را آموزش داد که اگر دین چیزی را حرام کرده است نخواسته مردم در مضیقه قرار بگیرند، شاد نباشند یا جلوی شادی مردم را بگیرند، هرگز! شما به تاریخ نگاه کنید. کتاب اغانی ابوالفرج اصفهانی را بنگرید، تاریخ بنیالامیه و بنیالعباس را در ترویج موسیقی و غنای لهوی ببینید، تاریخ جاهلیت قبل از بعثت حضرت ختمیمرتبت را بنگرید، آن وقت مفاسدی که مترتب میشد را متوجه میشوید. همین الآن، در مجالس عیشونوش حرام، کسانی را که یا در گوشهوکنار همین کشور یا در کشورهای دیگر هستند را ببینید، آن وقت به فطرت پاک انسانی خودتان مراجعه کنید، خواهید پذیرفت که جلوی موسیقیهایی که به اسم هنر، در حقیقت مبارزه کردن با هنر و ترویج فساد و فحشا هستند باید گرفته شود. اسلام نخواسته ما به سختی بیافتیم.
نکته دیگر این که مکلف هرجا برایش ثابت شد که این نوع صوت از انسان یا این نوع نواختن از آلات موسیقی، ویژه مجالس لهوولعب و عیاشی است باید خودداری کند و هرجا ثابت شد که متناسب و ویژه مجالس لهوولعب و عیاشی نیست اشکالی ندارد. موارد شک هم طبق قواعد اصولی اصل برائت جاری است، اگرچه احتیاط کردن در این موارد بسیار نیکو و پسندیده است.