هیچ گزارش تاریخی از برخورد معصومین (ع) با رقاصان نقل نشده است!
مدیر گروه سبک زندگی اهلبیت (ع) پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، در گفتگوی اختصاصی با فقه هنر:
لید: روبرو شدن امام علیهالسلام با آن کنیز آوازهخوان که علیالقاعده رقاصی هم میکرده است شاید تنها صحنه ایست که روبرو شدن معصومین با رقاصان را حکایت میکند. در روایت فوق نقل نشده است که امام مطلبی به کنیزک یا پیرزن فرموده باشند. در یک جمعبندی میتوان گفت علیرغم نهیهای مکرر از استماع غناء و حضور در مجالس لهوولعب اما برخورد با رقاصان حکایت نشده است. اصولاً شأن و جایگاه معصومین علیهمالسلام آنچنان والا بوده است که این اشخاص آلوده و مبتذل به حضور مقدسشان راه نداشتند.
اشاره: علیرغم کتابهای فراوانی که پیرامون سیره معصومین (ع) نگاشته شده است اما هنوز سیره ایشان در مورد برخی موضوعات، مبهم است. یکی از این موضوعات، رقص و حرکات موزون است. آیا اهلبیت (ع) با رقص مخالف بودند و رقاصان را از رقص و ناظران را از دیدن رقص و حضور در مجالس رقاصی نهی میکردهاند؟ حجتالاسلاموالمسلمین یاسر امینیان، از جمله کسانی است که سالهاست با روایات و کتبی که پیرامون اهلبیت (ع) نگاشته شده است مأنوس بوده و اطلاعات زیادی از زوایای زندگی اهلبیت (ع) دارد. این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم معتقد است هیچ گزارش تاریخی مبنی بر برخورد اهلبیت (ع) با رقاصان نقل نشده است. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه هنر با مدیر گروه سبک زندگی اهلبیت (ع) پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر پیرامون سیره اهلبیت (ع) در مواجهه با رقص و حرکات موزون، بهقرار زیر است:
فقه هنر: رقص در زمان معصومین به چه عنوان انجام میشده است و چه مقارناتی داشته است؟
امینیان: آنچه از رقص در تاریخ اسلام منعکسشده است را میتوان به سه دوره تقسیم کرد:
1- زمان پیامبر اکرم و خلفاء اربعه: در این دوره، ما نقلی دال بر تشکیل این مجالس در دار الاسلام نداریم یا اگر هست، بسیار نادر است؛ مثل آنچه عامه نقل میکنند که گروهی از سیاهان حبشه در مدینه آمده بودند و در معابر با رقص، مردم را دور خود جمع کرده بودند و پیامبر (صلیالله علیه و اله) هم با عایشه برای دیدن آن به مردم پیوستند؛ که این نقل یکی از عمده مستندهای عامه برای حلیت رقص است. البته علمای شیعه این نقل را نپذیرفتهاند، هم به جهت سندی هم به جهت مضمونش که انتساب لهوولعب به پیامبر اکرم (صلیالله علیه و اله) است.
2- دوره بنی مروان: در اواخر حکومت بنیامیه که بنی مروان حکمرانی میکردند، فرهنگ منحط کفار مکه و مجالس رقص و آواز، شیوع قابل توجهی پیدا کرد و حتی مدینه النبی هم از این آلودگی در امان نماند. اشخاصی مانند جمیله و معبد و ابن عایشه، آوازهخوانانی بودند که بزمهای شبانه را گرم میکردند و گفتهشده بعضاً مجالس مختلط هم تشکیل میشد. عایشه دختر طلحه از شخصیتهای مدینه بود که چنین مجالسی تشکیل میداد و آوازهخوانان و رقاصان را دعوت میکرد. پس ما در این دوره، گزارشی دال بر تشکیل مجالس رقص آنهم به نحو مختلط داریم که البته نوع گزارش نشان میدهد مجالس غیر مختلط هم فراوان بوده است. فضای عصر صادقین علیهمالسلام را اینگونه باید دانست.
3- عصر عباسی: از خلافت هارون به بعد، رقص و آواز و موسیقی به اوج خودش رسید، ابزارها و دستگاههای جدید موسیقی از ایران و روم و آفریقا وارد فرهنگ عربی شد و موسیقیدانان بزرگی پا به عرصه گذاشتند که علاوه بر حضور در مجالس، به تربیت شاگرد نیز پرداختند. ابراهیم موصلی معروفترین موسیقیدان و آوازهخوان این زمان، 80 کنیز آوازهخوان را تعلیم میداد که قیمت بهترین آنها به دهها هزار دینار میرسید. در کنار فتوحات و سرازیری سیل غلام و کنیز به شهرها، اما مهمترین عامل، اقبال خلفای عباسی به این امور بود. مجالس بزم و رقص و آواز به مناسبتهای مختلف یا بدون مناسبت توسط خلفا یا دیگر منصبداران برگزار میشد که کنیزکان رقاصه در آن خنیاگری میکردند. مجالس دیگری هم در سطح عموم مردم برگزار میشد که البته خلاف قانون بود و شرطهها و محتسبها با آن مقابله میکردند. این مجالس یا با پرداخت رشوه یا با اختفا و استتار به حیات خود ادامه میدادند. البته این سختگیریها در ادوار گوناگون یا شهرهای مختلف فراز و نشیب داشت. برخی از این محافل هم در بیرون شهر در باغات تشکیل میشد؛ مثلاً ابونواس در مسیر حج، گذرش به یکی از این اماکن افتاد و آنقدر به او خوش گذشت که از سفر حج منصرف شد و چند ماهی را در آن باغ گذراند و وقتی کاروان حجاج در حال بازگشت از حج بودند با آنها همراه شد و به بغداد برگشت. اهل کتاب و تاجران برده در تشکیل و بقای این جلسات نقش قابل توجهی داشتند. در این دوره، مجالس رقص مختلط همراه با سرو مشروب کاملاً شایع بود و داستانهای مختلفی از این فرهنگ منحط در کتبی مثل اغانی ابوالفرج اصفهانی ثبت شده است.
فقه هنر: شیوه برخورد معصومین (ع) با رقص و رقاصان چگونه بوده است و آیا بین رقاصان زن و مرد تفاوت قائل میشدند؟
امینیان: در روایتی در کافی داریم که نبی اکرم (صلواتاللهعلیه و آله) فرمودند شما را (در برخی نقلها: امتم را) از رقص نهی میکنم. این مهمترین سندی است که ما درباره رقص داریم که مستند اصلی فقهایی است که فتوا به حرمت رقص داده یا به احتیاط واجب، از آن منع کردهاند. البته نیازی به توضیح نیست که سیره عملی آن بزرگواران، دوری از چنین مجالسی بوده است. ما هیچ گزارشی نداریم که ائمه (علیهمالسلام) در این مجالس شرکت کرده باشند یا نسبت به کسی که اهل این مسائل باشد روی خوش نشان داده باشند. همیشه اصحابشان را از غناء و لهوولعب بازمیداشتند و عواقب دنیوی و اخری این امور را گوشزد میکردند. منزه بودن ائمه (علیهمالسلام) از این مسائل برای عوام و خواص چنان روشن بوده است که در روایتی میخوانیم امام رضا (علیهالسلام) در مسیری پیرزنی را میبینند که دو کنیز را همراه خود داشت. حضرت فرمودند: این دو کنیز برای فروش هستند؟ پیرزن پاسخ داد: بله، اما مناسب شما نیستند؛ یکی آوازهخوان و دیگری نوازنده است. و
از همینجا به قسمت دوم سؤال بپردازم که برخورد با رقاصان باشد. روبرو شدن امام (علیهالسلام) با آن کنیز آوازهخوان که علیالقاعده رقاصی هم میکرده است شاید تنها صحنه ایست که روبرو شدن معصومین با رقاصان را حکایت میکند. در روایت فوق نقل نشده است که امام (ع) مطلبی به کنیزک یا پیرزن فرموده باشند. در یک جمعبندی میتوان گفت: علیرغم نهیهای مکرر از استماع غناء و حضور در مجالس لهوولعب، اما برخورد با رقاصان حکایت نشده است. اصولاً شأن و جایگاه معصومین (علیهمالسلام) آنچنان والا بوده است که این اشخاص آلوده و مبتذل به حضور مقدسشان راه نداشتند.
فقه هنر: آیا نهی معصومین (ع) از رقص، مخصوص به آن شیوه خاص از رقص و مقارنات همراه با آن نظیر موسیقی، مجالس لهوی، اختلاط زن و مرد و…بوده است یا آنکه ناظر به خود رقص بماهو رقص بوده است؟
امینیان: قبلاً عرض شد که درباره خود رقص روایات واضح الدلاله متعددی نداریم بلکه شاید منحصر به همان روایت کافی شریف باشد. ادعای انصراف به رقص در مجلس که با موسیقی و… همراه است بعید نیست؛ زیرا در آن دوران رقص بهعنوان یک هنر مطرح نبوده است. در زمان ما کسانی که اهل این مسائل هستند بعضاً نگاه هنری به رقص دارند و حتی برای رقص آثار مثبت روحی و روانی قائلاند؛ فلذا شاید بعضی روزانه در اتاق خلوت خود دقایقی را به تصور رسیدن به آن آثار مثبت روحی، به رقص بپردازند؛ اما در زمان نبی اکرم (ص) این نگاه نبوده است و رقص تنها در همان مجالس مصداق پیدا میکرده است؛ فلذا اگر کسی ادعای انصراف به رقص در مجالس لهوولعب کند دور از ذهن نیست.
صرفنظر از آن روایت نبوی، روایات ائمه معصومین درباره غناء و مغنیه است نه خود رقص؛ فلذا نمیشود به آن روایات برای حرمت مطلق رقص تمسک کرد. عنوان غناء که خود موضوع مستقلی از رقص است و بحث مغنیه هم که همراه با محذورات متعددی مثل اختلاط زن و مرد و غناء و…بوده است و نمیتوان محذور آن را خصوص رقص دانست؛ اما بههرحال احتیاط در این زمینه بسیار نیکوست.