عنوان:
کمال گرایی یا بیطرفی حکومت در تنظیمگری حوزه هنر
زمان: 13اردیبهشت 1402
ارائه دهنده:
حجت الاسلام دکتر سید محسن قائمی خرق (عضو هیئت علمی دانکشده حقوق دانشگاه شهید بهشتی)
ناقــــــد:
حجت الاسلام دکتر کریم خان محمدی (استاد تمام و عضو هیئت علمی دانشگاه امام باقر (ع)
دبیر جلسه: نواب حضــــــرتی (معاون مدرسه فقه هنر)
توضیحات ارائه دهنده:
- مبانی فلسفی-حقوقیِ پشتیبان بیطرفی حکومت در عرصه هنر
- تفکیک «حق بودن از حق داشتن»
دورکین نیز تمایز میان “حق داشتن” و “حق بودن” را تصریح میکند؛ در نظر او ممکن است كسي حق انجام كاري را داشته باشد كه براي او غــلط (نــاحق) است (مــانند قــماربازي) و در مقابل، مــمكن است، انـجام كـاري بـراي همو، درست (حق) باشد، در حالیکه وي، حق انجام آن را نداشـته بـاشد
- حق بر فرهنگ و تنوع هنری
حق بر فرهنگ مستلزم آن است که حکومت بیطرفی خود را رها کند و به فرهنگهای در حاشیه کمک نماید در حتی اگر این فرهنگها دارای عقایدی در خصوص زندگی خود باشند که مغایر با عقاید حکومت است. البته علی القاعده دولت می بایست نسبت به شیوه زندگی شهروندان در چارچوب ترتیبات قانونی و دموکراتیک بیطرف باشد
- حق بر خطا در عالم هنر
در حق بر خطا بودن، مقدمه، «بیطرفی اخلاقی» و فاعلیت است اخلاقی است؛ بدین معنا که انسانها توانايِ بر تصور برنامه براي يك زندگي و همچنين واقعيت بخشيدن به آن برنامه هستند و آنچه در این خصوص اهمیت دارد، اين است كه شخص انساني (اعم از مخاطبان هنر یا هنرمندان)، مستقلا “تصميم بسازد” و در اجراي آن تصميم “از آزادي و منابع عادلانه برخوردار باشد “و ممكن است در این زمینه به بيراهة غيراخلاقي كشيده شود (استقلال، آزادی و وجود منابع).
4-1. بیگانگی هنر از حقیقت
تامل بر نسبت هنر و حقیقت، در نوشتههای افلاطون با نسبت تقابل مطرح شده است (افلاطون، 1380، 577) و از این رو هنرمندان را اهل دروغ و دوری از حقیقت دانسته که بجای نظر به حقیقت، به طبیعت نگریسته و آن را محاکات مینمایند.
- «کمالگرایی خاص» حکومت اسلامی در عرصه هنر
در ادبیات حقوق عمومی، مبانی مختلفی برای کمالگرایی مطرح شده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) برتری امر خوب بر حق:
ب) تکلیف ذاتی دولت در قبال زندگی مطلوب
ج) آثار سوء توسعه دایره اختیارات انسان:
- ماهیت «کمالگرایی حکومت اسلامی در ساحت هنر»
بیطرفی دولت در عرصه هنر و عدم دخالت در ارزیابی آثار هنری هنرمندان، ناممکن است و دولت به هر شکلی و براساس هر دیدگاهی ریخت یافته باشد، از اتخاذ دستهای از ترجیحات ارزشی و چهارچوبی که در قالب آن به امور جامعه سامان دهد، ناگزیر است
حال در خصوص این کیفیت، میتوان حضور دولت را به دوگونه «وضع هنر» و «اجرای قواعد هنری» فهم نمود؛ دولتی که خود واضع قواعد هنری است و دولتی که تنها مجری قواعد هنری است. در اولی، دولت بر پایه این نگاه فلسفی شکل یافته که خود را خالق هنر میداند و به هنجارها و ارزشهای پیشینی بستگی ندارد. اما دولت مجری، قواعد هنری از پیش موجود و براساس ملاکات مختلف را «هنر» معنا نموده و بدان جامه ضمانتاجرا میپوشاند.
- جدال با «رویکرد بیطرفی» در عرصه هنر
در نتیجه مبتنی بر رویکرد بیطرفی، بایستی حمایت حکمرانی از همه اقسام هنر و دادن یارانه به همه اقسام هنر باشد و نظارت پیشینی مبتنی بر تفکر دینی کنار نهاده شود و از رسمیتبخشیدن به یک عقیده در برابر عقاید دیگر اجتناب شود. در واقع، رفتار حاکمیتی بایستی معطوف به حق و حقوق باشــد و تصمیمگیری درباره خیر، سعادت، زندگی مطلوب، صالح و غیره و تصمیم در مورد اینکه «شهروندان چه باید ببینند و بشوند و هنری که بخرند» به خود ایشان واگذارد.
بیانات ناقد جلسه:
حجت الاسلام دکتر کریم خان محمدی ابتدا از این عنوان و موضوع تشکر کردند و گفتند که موضوع مفید و کاربردی هست. این مقاله از نظر محتوایی نمیتوان نقدی بر آن گفت بنابراین به نظرم رسید که در راستای همین مقاله نکاتی را بیان کنم از منظر فرهنگی و اجتماعی.
سپس آیه 13 سوره مبارکه حجرات را قرائت کردند:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.»
با توجه به آیه قرآن اشاره کردند که هسته جامعه خانواده است نه فرد برخلاف نگاه غرب. بر اساس آن اجتماع گرایش به شعبه شعبه شدن دارد و این نوع خلقت است که فرهنگ را ایجاد میکند و هر فرهنگی رفتار خود را زیبا تصور میکند.
در تایید محتوای مقاله اشاره به روایت امیرالمومنین علیه السلام کردند که:
« فَقَالَ:
إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِمْ، وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ كَانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِهَا؛ فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ يَتَقَارَبُونَ وَ عَلَى قَدْرِ اخْتِلَافِهَا يَتَفَاوَتُونَ؛ فَتَامُّ الرُّوَاءِ نَاقِصُ الْعَقْلِ، وَ مَادُّ الْقَامَةِ قَصِيرُ الْهِمَّةِ، وَ زَاكِي الْعَمَلِ قَبِيحُ الْمَنْظَرِ، وَ قَرِيبُ الْقَعْرِ بَعِيدُ السَّبْرِ، وَ مَعْرُوفُ الضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ الْجَلِيبَةِ، وَ تَائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ، وَ طَلِيقُ اللِّسَانِ حَدِيدُ الْجَنَانِ.
سرشت و طينت مردم است كه آنها را از هم جدا مى كند. زيرا از قطعه زمينى به وجود آمده اند كه شور يا شيرين يا سخت يا نرم بوده است. پس بر حسب نزديك بودن زمينشان به يكديگر نزديك اند و بر حسب اختلاف زمينهاشان از يكديگر متفاوت. نيكو منظرى است كم خرد، بلند بالايى است، كوتاه همت، نيكوكردارى است زشت روى، كوتاه قامتى است دورانديش، نيكو سرشتى است كه خود را به راه بد افكنده. سرگشته دل است و پراكنده ذهن، گشاده زبان است و بينا درون.» (نهج البلاغه/ خطبه 234)
این روایت اشاره به تنوع تکوینی که موجب تنوع در تشریع میشود، دارد.
هر گروهی بخواد این تنوع را حذف کند خود به خود حذف خواهد شد در عین حال ما یک ملاک واحد داریم تا توسط آن تفکرات منحرف هم شناخته و اصلاح شوند.
سپس تفاوتهای مبانی اسلامی و غرب را بیان کردند و گفتند حکومت منعکس کننده فرهنگ جامعه نباید باشد بلکه باید هدایتگر فرهنگی باشد .
تنها اشکالی که این مقاله داردد این است که مانند نوشتههای مشابه اکتفا به مبانی کرده است در حالی که باید مدل و آیین نامه هم ارائه میدادیم و نحوه دخالت دولت باید به صورت جزئی در این مقاله ترسیم شود.
سپس ارائه دهنده جناب آقای دکتر قائمی نکاتی را در پاسخ ناقد بیان کردند و جلسه پس از ۹۰ دقیقه به پایان رسید.