حميدي‌پارسا مدير مدرسه دراماتورژي قرآن کريم در قم در نشست کارگاه «قرآن در داستان» سخنانش را با اقتباس اشاره‌اي به قرآن آغاز کرد و گفت: در اقتباس اشاره‌اي، نويسنده فقط اشاره يا نشانه‌اي کوتاه به برخي اشخاص يا حوادث و داستان‌هاي قرآن کريم دارد و با همين اشاره يا نشانه، تمامي ماجرا براي مخاطب يادآوري مي‌‌شود؛ بي‌آنکه حضور لفظي کامل از ماجرا در متن باشد. حميدي‌پارسا در ادامه به کهن الگوي سفر پرداخت و توضيح داد: سفر به‌عنوان يک الگوي مسلط در سير و سلوک عرفاني و قرآني مطرح است. به‌عنوان مثال؛ مي‌توان از سفر آفاقي و انفسي نام برد. در داستان به‌نوعي به هر دو اشاره مي‌شود. انبيايي همچون موسي و عيسي و ابراهيم و يوسف و يعقوب در سفر به تکامل مي‌رسند. مدير مدرسه دراماتورژي قرآن کريم به اشارات عرفاني نيز اشاره کرد و گفت: مفاهيم و موضوعاتي همچون پير، راز، فقر،حالت قبض و بسط، سکوت و بي‌رنگي و انسان کامل از جمله اشارات عرفاني در متن به حساب مي‌آيند. وي توسعه کشمکش در داستان را بررسي کرد و افزود: از طريق عدم قطعيت در محور طولي و نگاه انساني به محور طولي مي‌توان کشمکش را در اين محور توسعه داد. پارسا اضافه کرد: نيروهاي طولي هيچ وقت قطعيت نمي‌آورند. همواره عدم تعين خود را حفظ مي‌کنند. به اين شکل که اضافه شدن نيروهاي طولي از تنش کم نمي‌کند؛ بلکه به تنش اضافه مي‌کند. عدم تعين در محور طولي بيشتر است و خوف و رجا نوعي عدم قطعيت در محور طولي است. اين داستان‌نويس و منتقد ادبي در بخش ديگري از سخنانش روايت اپيک در داستان قرآني را مورد ارزيابي قرار داد و بيان کرد: اساسا سه نوع روايت در حوزه فيلم‌نامه داريم؛ روايت دراماتيک يا سه پرده‌اي، روايت خرده پيرنگ و روايت داستان سرنوشت يا اپيک. اپيک به معناي حماسه است اما در ساختار فيلم نامه اپيک به معناي داستان سرنوشت است؛ يعني زندگي يک انسان از ابتدا تا انتها. وي ادامه داد: در روايت سه‌پرده‌اي، قصه‌اي با ساختار و فرم مشخصي داريم؛ اما در خرده پيرنگ، داستان‌پردازي تا حد قابل توجهي کم مي‌شود. حميدي‌پارسا داستان اپيک را مانند داستان سه‌پرده‌اي داستان‌گو برشمرد و گفت: داستان اپيک مانند داستان سه‌پرده‌اي داستان‌گو است اما برخلاف سه‌پرده‌اي، قاعده‌مند داستان نمي‌گويد. اپيک مثل جاده‌اي است که دو نفر در آن مي‌روند و چند کيلومتر جلوتر چند نفر به آن‌ها اضافه مي‌شوند و همين طور ادامه مي‌يابد تا اينکه جلوتر دو نفر اول جدا مي‌شوند و نفرات اضافه ادامه مي‌دهند. در اين نوع روايت دست نويسنده براي قصه گويي بازتر است. وي زمان، مکان و شخصيت‌ها را در درام محدود دانست و گفت: در درام نبايد شخصيت اضافه و مکان اضافه داشته باشيم؛ اما در ساختار اپيک مي‌توانيم آدم غيرمرتبط با داستان اصلي داشته باشيم؛ يعني داستان با قواعد شناخته شده پيش نمي‌رود. اين استاد دانشگاه روايت قرآني را از نوع روايت اپيک معرفي کرد و گفت: قرآن در يک تعريف کتاب سرنوشت است. روايت سرنوشت انسان و عالم از ابتداي خلقت تا انتهاي آن است. يک دايره که نقطه آغاز و پايان آن بر هم مي‌آيد و هر دو خداست. اگر قرآن چنين کتابي است، روايت مرتبط با قرآن نيز مي‌تواند چنين جنبه‌اي داشته باشد؛ يعني روايت اپيک بهتر مي‌تواند با نوع روايت‌گري قرآن و به‌خصوص قصه‌هاي قرآن همراه باشد. وي در پايان گفت: يکي از جنبه‌هاي روايت قرآني فاصله‌گذاري است. فاصله‌گذاري به منظور تذکر به مخاطب که بداند در حال خواندن يک داستان نيست و هدف چيزي ديگر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 + پنج =