شیواپور در نشست مدرسه دراماتورژی قرآن مطرح کرد؛
ظرفیت اندیشه غزالی برای بهرهگیری هنری از قرآن بسیار بالاست
هفتاد و ششمین نشست علمی مدرسه دراماتورژی قرآن با بررسی « نظریه روح معنا در فهم و تفسیر متشابهات قرآن» در مدرسه اسلامی هنر برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری رسا، هفتاد و ششمین نشست علمی مدرسه دراماتورژی قرآن با بررسی «نظریه روح معنا در فهم و تفسیر متشابهات قرآن» با حضور حامد شیواپور، مدرس حوزه و دانشگاه و قرآنپژوه در مدرسه اسلامی هنر برگزار شد.
وی در ابتدا به معرفی متشابهات پرداخت و بیان کرد: اینگونه از الفاظ، واژگانی هستند که به بروز ابهام و پیچیدگی در متن منجر میشوند. واژههایی همچون لوح، قلم، عرش و کرسی از جمله این موارد در قرآن کریم است.
شیواپور با مطرح کردن این پرسش که برای فهم این متشابهات چه باید کرد، توضیح داد: در سنت تفسیری اسلامی سه رویکرد نسبت به متشابهات پدید آمد، گروهی به برداشت ظاهر واژگان بسنده کردند، عدهای به مجازی بودن این واژگان تمایل داشتند و گروهی نیز نظری مابین دو دسته پیشین را داشتند.
این مدرس حوزه و دانشگاه به تشریح گروههای مختلف پرداخت و گفت: گروه اول که در اقلیت قرار داشتند بر این باور بودند که باید به ظاهر واژگان کفایت کرد و نباید بجز معنای ظاهری به تأویلات دیگری در مورد الفاظ متشابه دست زد. گروه دوم که عمدتاً از معتزلیان بودند، نظریه مجازگروی را باب کردند و معتقد بودند که کلمات متشابه را باید به معنای باطنی آنها حمل کرد. گروه سوم، اما بر این عقیده بودند که گرچه نظریه مجاز مشکلاتی را حل میکند، اما به بروز مشکلات دیگری منجر میشود. نه میتوان در تمام موارد به ظاهر متشابهات استناد کرد و نه میشود تمام متشابهات را به معنای مجازی حمل کرد.
شیواپور ادامه داد: در رأس متفکرین دسته سوم باید از غزالی نام برد. بهحق باید غزالی را از جمله متفکرینی دانست که اندیشهاش برای بهرهگیریهای هنری از قرآن دارای ظرفیتهای بسیار زیادی است.
این مدرس حوزه و دانشگاه اضافه کرد: اتکای بیش از حد به نظریه مجاز به نوعی یک امر خلاف اصل است. اصل بر این است که هر کلمه در معنای ماوضع له استعمال شود و نظریه مجاز سویهای افراطی را دنبال میکند.
شیواپور با طرح نظریه «وضع الفاظ بر ارواح معانی» گفت: غزالی نه مانند ظاهرگرایان در پی تکیه بر ظاهر الفاظ بود و نه مانند مجازگروان در پی معانی باطنی برای متشابهات. او بر این باور بود که الفاظ بر روح معنا وضع شدهاند و منظور از روح معنا کلیتی است که بین مصادیق گوناگون مشترک است؛ مثلاً واژه قلم بر این اساس تنها بر ابزاری مانند مداد و خودکار یا پری که با آن کتابت میکردند، وضع نشده است. کلمه قلم یعنی وسیله نوشتن، اعم از هر وسیلهای که این هدف را تأمین کند؛ حتی قلمهای نوری مدرن یا فرشتگانی که از سوی خداوند مأمور ثبت اعمال انسان هستند.
این قرآنپژوه تصریح کرد: اگر ما قائل به ظاهرگرایی بودیم باید به اولین مصداقی که واژه قلم بر آن وضع شده است، اکتفا میکردیم و سایر ابزارهای نوشتن در طول تاریخ را قلم نمیدانستیم. غزالی میگفت روح مشترکی وجود دارد که تمامی مصادیق چیزهایی را که هدف نوشتن را تأمین میکند، دربرمیگیرد. پس به همان میزان که واژه قلم به طور حقیقی بر پر پرنده دلالت دارد، بر یک خودنویس نیز دلالت حقیقی دارد.
وی یادآور شد: بعدها اندیشمندانی همچون فیض کاشانی و ملاصدرا از این نظریه استقبال فراوانی کردند و به تبع آنها امام خمینی (ره)، علامه طباطبایی و آیتالله جوادی آملی نیز در مباحث خود از این نظریه بهره جستهاند.
شیواپور در پایان با یادآور شدن نظریه «توسعه معنایی» این نظریه را زیرمجموعه نظریهای کلانتری در عالم اسلامی برشمرد و گفت: طبق این نظریه ما باید مصادیق الفاظ و مفاهیم قرآنی را در بستر زمانه جدید توسعه دهیم. در موارد گوناگون با حفظ ضوابط عقلانی و علمی تفسیر متن به یافتن مصادیق جدید الفاظ و مفاهیم مبادرت ورزیم. این مسئله نقطهای است که هنرمندان ما میتوانند با تکیه بر آن به دستاوردهای گوناگون نوینی دست یابند.